#یک_قمقمه_و_۳۰۰_رزمنده....!
🌷در عملیات والفجر هشت، افتادیم وسط عراقی ها، آتش سنگین دشمن، عقبه ما را مسدود کرد. پارازیت های شدید آنها نیز ارتباط بی سیم ما را با فرماندهی عملیات ناممکن کرد، با ۳۰۰ نفر نیروی تشنه، گرسنه و بدون مهمات در محاصره دشمن، مقاومت می کردیم.
🌷با این که زمستان بود ولی تلاش، جست و خیز بی امان بچه ها، عطش را در وجودشان شعله ور می کرد. یکی از رزمنده ها، قمقه ای آب پیدا کرد، خودش مجروح و بی رمق بود ولی قطره ای از آن را ننوشید، به اطرافیانش تعارف کرد، اما کسی لب به آن نزد.
🌷تمام طول یک و نيم کیلومتری خاکریز را طی کرد، با این حال کسی درِ قمقمه را باز نکرد، سرانجام قمقه آب، تقسیم شد بین ۳۰۰ نفر. آنجا بود که دیگر یقین پیدا کردم پیروزی با ما خواهد بود.
🌷ساعتی گذشت، یک جیپ عراقی با سرعت از پشت سر به طرف ما آمد، گفتم: «کسی شلیک نکند.» وقتی ایستاد، دو نفر از رزمنده ها که از بچه های لشکر ما نبودند، از آن پیاده شدند، گفتند: «شما غذا و مهمات می خواستید؟!»
🌷....مانده بودیم چه بگوییم، مهماتشان همان چیزهایی بود که ما نیاز داشتیم، آر.پى.جی، کلاشینکف، مهمات تیربار و خمپاره ۶۰، نه کسی عقب رفته بود و نه بی سیمی کار می كرد....!
راوى: سيد مجيد کریمی فارسی، یکی از رزمندگان لشکر ویژه ۲۵ کربلا
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
@Shahidhojatrahimi