🍃حاجت مردم من و ابراهیم با موتور به سمت خانه برمی گشتیم . در بین راه پیرمردی برای ما دست تکان داد و موتور را نگه داشتم. آدرس جایی را پرسید و بعداز اینکه نشانی را به او گفتیم شروع کرد از مشکلاتش گفتن. ابراهیم پیاده شد و جیب هایش را گشت اما پولی پیدا نکرد. رو به من کرد و گفت:"امیر چیزی همراهت داری؟ " از قضا من هم چیزی همراهم نبود. ابراهیم ملتمسانه گفت:"امیر تورو خدا بازهم ببین." باز گشتم، اما چیزی در جیبم نبود و آن روز از پیرمرد عذرخواهی کردیم و به راهمان ادامه دادیم. در بین راه از آینه موتور که نگاه می کردم دیدم ابراهیم آرام آرام اشک میریزد و از اینکه نتوانسته به نیازمندی کمک کند ناراحت است. فردا که قرار شد با ابراهیم به بیرون برویم روبه من گفت:"از این به بعد هیچوقت بدون پول ازخانه بیرون نمی آیم که شبیه ماجرای دیروز تکرار نشود." رسیدگی ابراهیم به مشکلات مردم مرا یاد حدیث سیدالشهدا انداخت که می فرمود:"حاجات مردم به سوی شما از نعمتهای خدا برشماست. در ادای آنها کوتاهی نکنید که این نعمت در معرض نابودیست" به روایت دوست شهید ر.ک:کتاب سلام بر ابراهیم۱ @Shahidhojatrahimi