#شروع_جدید۵
تو که چادر نمیپوشی مگه تو نمیگفتی ک خوشم نمیاد از چادر!!
آهی کشیدم گفتم اون حرفارو ولشون کن
میخوامنزدیک به خدا بشم این اولین قدمم
داداش هادی خیلی خوشحال شده بود گفت همیشه دوست داشتم که چادری بشی
گفتم حالا انتخابم برای پوششم چادر اگه خدا بخواد.
چادرمو اتو کردم توی دلم با خودم گفتم اینم از شروع جدید تلویزیون روشن کردم اذان میگفت رفتم پیش عزیز جون چادر نمازش ازش گرفتم نمازمو خوندم .
هرروز حجابمو کمی درست تر میکردم از آرایشم کم میکردم تا روزی رسید که کامل با حجاب شدم
رفتم سرکار چادرم پوشیدم رفتم وقتی رسیدم همه با تعجب منو نگا میکردن بجز زهرا
خانم تا منو دید اولین حرفی ک زد گفت:میدونستم ک بهت قول دادم هیچوقت ازین تصمیم پشیمون نمیشی، راست میگفت هیچوقت پشیمون نشدم از اون داستان ب بعد ۲ سال میگزره ....
خدایا شکرت
#پایان.
❌کپی حرام⛔️