۳ هرچقدر هم سفارش میکردم فایده نداشت.از دستم ناراحت شد و به حالت قهر کفت اگه خوشت نمیاد لازم نبود کمکم کنی. بعد از اتمام کار به مادرشوهرم گفتم فرش نجس شده بنده ی خدا حریف دخترش نمیشد و در تمام اون چند ماه من همه ی حواسم بود تا متوجه بشم سیما چکار میکنه و با سهل انگاری و بی اهمیتی و بی مبالاتی به احکام نجاسات، کجای خونه رو نجس میکنه... چند بار سر این موضوع باهاش بحث کردم اما بیفایده بود. خداروشکر بالاخره همسرش از ماموریت برگشت و سیما رو با خود به شهرشون برد .