۳ روزی روزگاری پسر من بخواد بره یه همچین زنی رو بگیره که بیوه باشه خودم پسرمو می‌کشم یعنی چی آدم بره دست خورده مردمو برداره، دست خورده مال دست خورده است عروسش خیلی ناراحت شد خودشم بهش برخورد تا آخر مجلس باهاش حرفی نزدم بعدم که اومدم خونه تمام ماجرا رو با آب و تاب برای همه تعریف کردم دخترم خیلی بدش اومد گفت مامان کارت اشتباهه چرا این حرفو زدی بالاخره اون زنیم که طلاق می‌گیره یا شوهرش می‌میره آدمه دل داره حق داره که ازدواج کنه تو نباید اینطوری بهش بگی گفتم خوب کردم و بازم میگم رفته تفاله مردم رو جمع کرده آورده فکر کرده هنر کرده دخترم بهم گفت اگر یه وقتی این اتفاق برای بچه‌های خودت بیفته هم اینجوری میگی مامان؟ اگه من بیوه بشم بازم معتقدی که باید زن یه مردی بشم که اونم شرایط خودمو داره به دخترم گفتم تو خودتو با اینا مقایسه نکن تو دختر منی گفت اون زنم دختر مادرشه تو چرا انقدر با مردم بد حرف می‌زنی بس کن این اخلاقت رو کنار بذار ادامه دارد کپی حرام