eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.2هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
6.1هزار ویدیو
98 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ من خیلی سرم به کار مردم بود و مردم رو قضاوت می‌کردم در مورد بقیه الفاظ و کلمات زشتی رو به کار می‌بردم فکر می‌کردم که خودم از همه بالاتر و بهترم و مردم یه جورایی زیر دست من حساب میشن ها بچه‌هام بهم می‌گفتن که این کار درست نیست و هر کسی برای خود شخصیتی داره ولی من معتقد بودم که من از همه بهترم و همه باید منو سرلوحه زندگیشون قرار بدن و الگوشون باشم یه بار یکی از اقواممون که دستش از لحاظ مالی خیلی خالی بود بهم گفت برای پسرم دنبال زن می‌گردیم اما اگر یه دختر قانعی باشه که عروسی نخواد خیلی بهتره چون پول نداریم یا حتی یه نفری باشه که یه دفعه هم ازدواج کرده باشه و عروسی نخوادم خوبه فقط می‌خوایم یه جوری سبک بگیریم که هم اون جهاز کمی بیاره هم پسر من نداره عروسی بگیره مراسمشون رو سبک بگیرن که برن سر زندگیشون ادامه دارد کپی حرام
۲ اولش گفتم کار خوبی می‌کنید و خیلی هم خوبه که آدم سبک بگیره کاش همه از شما یاد بگیرن یکم که گذشت احساس کردم می‌خواد یه جورایی مراسمشون رو مفت تموم کنه برای همین بهش گفتم تو که پسرت پول نداره چرا می‌خواد زن بگیره زن گرفتن خرج داره بهم گفت اونا رو خودش کار می‌کنه ما هم تا یه حدودی هواشون رو داریم ولی مخارج عروسی چون یه پول زیاد و بزرگی می‌خواد پرداختش برای ما خیلی سخته به پسرم گفتم زن بگیر گفته پول ندارم گفتم مادر جان منم کمکت می‌کنم خودتو به یه جایی برسونی یه دختری رو پیدا می‌کنیم اگه ما عروسی نمی‌گیریم اونم جهاز کمی بیاره با همدیگه یه زندگی رو شروع کنید به مرور زمان بالاخره آدم به یه جایی می‌رسه، هیچی بهش نگفتم چند وقتی گذشت که خبر رسید پسرش رفته یه بیوه زن رو گرفته ی روز دیدمش توی جمع فامیلی حسابی مسخره‌اش کردم که پسرت رفته میوه لک‌دار گرفته و یه زن دست خورده رو انتخاب کرده مگه پسرت چه ایرادی داشت که رفتی اینو براش گرفتی که بیوه است فامیلمون خیلی ناراحت شد گفت چرا این حرفو می‌زنی اینم بالاخره آدمه با شرایطمون کنار اومده بهش گفتم تو دنبال یه عروس مفتی بودی رفتی سیب گاز زده و تف کرده مردمو برداشتی ادامه دارد کپی حرام
۳ روزی روزگاری پسر من بخواد بره یه همچین زنی رو بگیره که بیوه باشه خودم پسرمو می‌کشم یعنی چی آدم بره دست خورده مردمو برداره، دست خورده مال دست خورده است عروسش خیلی ناراحت شد خودشم بهش برخورد تا آخر مجلس باهاش حرفی نزدم بعدم که اومدم خونه تمام ماجرا رو با آب و تاب برای همه تعریف کردم دخترم خیلی بدش اومد گفت مامان کارت اشتباهه چرا این حرفو زدی بالاخره اون زنیم که طلاق می‌گیره یا شوهرش می‌میره آدمه دل داره حق داره که ازدواج کنه تو نباید اینطوری بهش بگی گفتم خوب کردم و بازم میگم رفته تفاله مردم رو جمع کرده آورده فکر کرده هنر کرده دخترم بهم گفت اگر یه وقتی این اتفاق برای بچه‌های خودت بیفته هم اینجوری میگی مامان؟ اگه من بیوه بشم بازم معتقدی که باید زن یه مردی بشم که اونم شرایط خودمو داره به دخترم گفتم تو خودتو با اینا مقایسه نکن تو دختر منی گفت اون زنم دختر مادرشه تو چرا انقدر با مردم بد حرف می‌زنی بس کن این اخلاقت رو کنار بذار ادامه دارد کپی حرام
۴ اهمیتی به دخترم ندادم اما به مرور خودم از رفتار همه متوجه شدم که ازدواج کردن پسرم زیر ذره بین همه است تا ببینند چه دختری رو براش در نظر می‌گیرم یه روز پسرم اومد و گفت که یه دختری رو پسندیده وقتی بهم گفت اون دختر کیه کلی ناراحتی کردم که حق نداری اونو بگیری اون در حد خانواده ما نیست و من می‌خوام یه زن نمونه رو برای تو بگیرم پسرم گفت مامان من اون دخترو دوست دارم منم شروع کردم به داد و بیداد که تو اشتباه کردی باید کسی رو دوست داشته باشی که من میگم و درخور خانواده ما باشه، خودم می‌دونستم که زیر ذره بین فامیلم اما نمی‌خواستم به بچه‌هام بگم چند ماهی گذشت و پسرم بیشتر شبا میموند سر کار و همون جا می‌خوابید ادامه دارد کپی‌ حرام
۵ من ساده فکر می‌کردم که پسرم همون جا می‌خوابه اما یه روز یکی از اقواممون توی جمع فامیل بهم گفت چرا برای پسرت بی سر و صدا زن گرفتی منکر شدم و گفتم اینجوری نیست اما بهم گفت خودمون دیدیمش با زنش میرن رستوران و می‌چرخن باور نکردم تا اینکه به پسرم زنگ زدم و برای اینکه به فامیلام ثابت کنم پسرم زن نگرفته گفتم بیاد خونه وقتی که اومد خونه روبروشون کردم پسرم اولش منکر شد اما بعد تایید کرد و گفت آره من از هر کی که خوشم میومد مادرم یه عیب و ایرادی روش می‌ذاشت و نمی‌ذاشت زن بگیرم منم مردم نیاز دارم درآمدم خوب بود خودم رفتم یکیو برای خودم انتخاب کردم گرفتم بیوه بوده صیغه کردیم الانم که علنی شده میرم عقدش می‌کنم گفت و نفهمید که من چقدر سرخورده و شکسته شدم توی اون جمع، برای اینکه پسرم رفته یه بیوه رو گرفته حالم خیلی بد شد حس کردم غرورم شکست هر چقدر غش کردمو گریه زاری کردم که باید صیغه رو باطل کنی پسرم به حرفم گوش نداد و گفت من زنم رو دوست دارم من با غرور و قضاوت کاذبی که داشتم باعث شدم آبروم توی جمع فامیلام بره الان پسرم و زنش دوتام بچه دارن ولی من هنوز روم نمی‌شه تو هیچ جمع فامیلی ظاهر بشم و حاضر نیستم پسرمو عروسمو توی خونم راه بدم پایان کپی حرام
‍ 🍃لباس های راپل و هایش را خودش تهیه کرد و همه چیز خرید تا از س.پاه چیزی نگیرد. سفارش کرده بود؛ که اگر شهید شد و مراسمی برگزار شد. از س.پاه هیچ کمکی قبول نکنند. آخر هم مادرش به وصیت اش عمل کرد. 🍃قضات مجازی و حقیقی، مواظب باشند؛ چگونه روایت می کنند و در پایان چگونه می کنند. با کج و قوس روایت کردنِ میدان رفتنِ این علی اکبرها، خود را مدیون نکنید. 🍃هر مصداق یک ویژگی است، نام گذاری این مصداق هم با شما، که چه نیرویی باعث می شود؛ در دمای هشت درجه زیر صفر، ۴۰۰ متر بروی تا دل دشمن؛ تا جاده شناسایی شود😊 🍃هرشهید حسرت دارد، اما حسرت ، امیر حسین ۷ ساله است که هرگاه دلش سنگینی می کند، چیزی جز سنگِ سردِ شهدای گمنام، وزن دلش را کم نمی کند. جایی که شامه ای از عطر و بوی پدر می دهد. 🍃شاید گاهی برای بازکردن مسیر شهادت باید توی سرمای استخوان سوز، سینه خیز بروی و خوش رقصی کنی...❣️ ♡تولدت مبارک شهید مدافع♡ 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۰ مهر ۱۳۶۹ 📅تاریخ شهادت : ۲۱ دی ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : مفقودالاثر 🕊محل شهادت : خانطومان سوریه 🦋🦋