#عاقبت_لجبازی
شونزده سالم شده بود و باردار بودم ولی هنوز خودم رو بچه میدونستم و اصلا تلاش نمیکردم روش درست زندگی رو یاد بگیرم و سبک زندگیم رو تغییر بدم،با برادرشوهرهام که همگی از خودم بزرگتر بودند رابطه م دوستانه تر از شوهرم بود.پیش هرکسی میرسیدم از سادگی و شلختگی شوهرم میگفتم اصلا نه برای خودم ارزشی قایل بودم نه اون.
اونم تا میتونست موقع عصبانیتش کتکم میزد یا از هیچ توهین و تحقیری در حقم کوتاهی نمیکرد.هجده ساله شدم و یه بچه ی سه ساله داشتم ولی هنوز هم خودم رو بچه سال میدونستم و در گمراهی های گذشته سیر میکردم. اون زمان با همسایه ها زیاد رفت و امد داشتیم پیش دخترا و عروسهای فامیل و دروهمسایه از بدیهای شوهرم میگفتم
#ادامه_دارد
⛔️کپی حرام❌