eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
8.6هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
7.4هزار ویدیو
124 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
سیزده ساله بودم که بابام منو به عقد مردی که بیست و چهارسالش بود دراورد.هیچی از زندگی بلد نبودم چه برسه به شوهر داری.البته ناگفته نماند که شوهرمم هیچی از زندگی زناشویی نمیدونست. از اولش تو حیاط مادرشوهرم یه اتاق بهمون دادند و گفتند اینجا خونه تویه.ولی از صبح تا شب تو اتاق مادرشوهرم با چهارتا برادرشوهر مجرد بودم،شده بودم کلفت بقیه،همه ی کارها بامن بود،از صبح تا شب کار میکردم و شب هم خسته و کوفته وقتی میرفتم اتاقمون از خستگی زودی بخواب میرفتم،هروقت شوهرمم رابطه میخواست میگفتم ولم کن خسته ام...شوهرم یه ادم ساده و زودباور و شلخته و درعین حال مغرور بود. ⛔️کپی حرام
اونم بعضی وقتا تو اتاق مادرش اینا میخوابید و پیشم نمیومد. نمیدونم مادرشوهرم چرا اصلا برای پسرش زن گرفته بود،روزها از کار زیاد من رو خسته میکرد شبها پسرش رو پیش خودشون نگه میداشت.منم که بچه سال بودم هرکی درمورد زندگیم سوال میکرد بدون تعارف همه چی رو میذاشتم کف دستشون. شده بودم سوژه ی خنده ی بقیه.هربار خاله های خودم یا شوهرم نصیحتم میکردند میگفتند باید با شوهرت دوست باشی خودت رو براش بزک کنی خودتو براش لوس کنی،اما من میگفتم اون ازین کارها بدش میاد و دوباره کار خودم رو میکردم، مادرمم زیاد نصیحتم میکرد ولی کو گوش شنوا. ⛔️کپی حرام
شونزده سالم شده بود و باردار بودم ولی هنوز خودم رو بچه میدونستم و اصلا تلاش نمیکردم روش درست زندگی رو یاد بگیرم و سبک زندگیم رو تغییر بدم،با برادرشوهرهام که همگی از خودم بزرگتر بودند رابطه م دوستانه تر از شوهرم بود.پیش هرکسی میرسیدم از سادگی و شلختگی شوهرم میگفتم اصلا نه برای خودم ارزشی قایل بودم نه اون. اونم تا میتونست موقع عصبانیتش کتکم میزد یا از هیچ توهین و تحقیری در حقم کوتاهی نمیکرد.هجده ساله شدم و یه بچه ی سه ساله داشتم ولی هنوز هم خودم رو بچه سال میدونستم و در گمراهی های گذشته سیر میکردم. اون زمان با همسایه ها زیاد رفت و امد داشتیم پیش دخترا و عروسهای فامیل و دروهمسایه از بدیهای شوهرم میگفتم ⛔️کپی حرام❌
بعضی وقتها کسی سیاستهای شوهرداری رو یادم میداد و بهم هشدار میداد و میگفت یوقت شوهرت زن دوم میگیره میگفتم نه بابا اون انقدر شلخته ست کسی زنش نمیشه ،یا میگفتم اون اصلا به زنها نگاه نمیکنه که بخواد یکی دیگه بگیره.خلاصه که به هیچ صراطی مستقیم نبودم. نه مادرم نه خاله های خودم یا شوهرم و حتی خانمهای جوون همسایه هیچ کدوم نمیتونستند من رو مجاب کنند که دیگه بزرگ شدم و باید برای زندگیم تغییر رویه بدم. اینکه یمدت بود همسرم مرتب و خوش لباس شده بود به خودش میرسید،هرچی اون بیشتر به خودش میرسید ولی من به لج اینکه برام خونه فراهم نمیکنه واینکه تو حیاط خونه مادرش زندگی میکنم اصلا به خودم نمیرسیدم، ⛔️کپی حرام
تا اینکه یروز شنیدم شوهرم زن گرفته،اولش کلی خندیدم و شوهرم رو مسخره میکردم اما وقتی من رو سوار ماشین کردند و بردند دم در خونه ی زن دومش بادرم شد.برای هووم یه خونه توی شهر گرفته بود اونوقت من با دوتا بچه هنوز تو همون اتاق کوچک مونده بودم.هووم یکی از دخترهای مطلقه ی همسایه بود که قبل از ازدواج اولش همسرم خاستگارش بود ولی اون با یکی دیگه ازدواج کرده بود و حالا که بخاطر اعتیاد شوهرش طلاق گرفته صیغه ی همسر من شده بود.من ساده روز و شب مینشستم از زندگیم براش میگفتم و اون خانم از حرفهای من سواستفاده کرده بود و تونسته بود راههای نزدیک شدن به همسرم و سربه راه کردنش رو بفهمه.حالا همسرم یه ادم تروتمیز و شیک و باکلاس شده بود اما شوهر یکی دیگه. ⛔️کپی‌ حرام ❌
خیلی تلاش کردم اون زن رو از زندگیم بیرون کنم اما نتونستم.بخاطر بچه هام مجبور شدم بمونم چون خانواده م حمایتم نکردند.من چوب سادگی خودم رو خوردم که فکر میکردم شوهرم اصلاح شدنی نیست...فکر میکردم درست کردن اون کار ساده ای نیست.کاش کمی به نصیحت بزرگترها گوش کرده بودم وگرنه زندگیم رو یکی دیگه تصاحب نمیکرد. سر یکسال هووم بچه دار شد و دیگه جای پاش رو محکم کرد. الان نه ساله شوهرم یه شب درمیون میاد اتاق من که اونم بخاطر بچه هاست،ولی برای اون زنش تو محله ی خودمون یه خونه مستقل اجاره کرده.وقتی اعتراض میکنم بهم میگه بقول خودت من و تو مثل خواهر و برادریم پس لیاقت خونه مستقل نداری. ⛔️کپی حرام
گاهی از فرط عصبانیت یه دعوای حسابی با شوهرم یا مادرش راه میندازم ولی چه فایده،هیچکس حقی برای من قایل نیست.میگن اون زمان که نصیحتت میکردیم فقط دنبال لج و لج بازی با شوهرت و مادرش بودی به لج اونها نه به خودت میرسیدی نه در رفتارهات تغییری ایجاد میکردی،وقتی تو تلاشی برای بهبود زندگیت نمیکردی یکی دیگه برای بهبود زندگی خودش شوهرت رو به سمت خودش کشوند،،، تو روخدا راحت از زندگیتون نگذرید خود من وقتی اونزمان کسی به شوخی میگفت شوهرت میره زن دوم میگیره میگفتم به جهنم،اصلا فکرشم نمیکردم اگه روزی بهم پشت کنه اینقدر در هم بشکنم ولی شکستم. من چوب لجبازیهام رو خوردم و پشیمونم . . ⛔️کپی حرام ❌