کانال رسمی شهید امید اکبری
💕 #لات_های_بهشتی #جلیل_پاکوتا۱ جلیل بچه محلمان بود. سن و سالی نداشت اما #قلدر بود. ریزنقش و زبل،
💕 ۲ صبح روز بعد حدود ۵۰ نفر آمده بودند جلوی دفتر نخست وزیری، همه شان هم موتور پرشی داشتند... مسئول ستاد اعزام به جنگ نخست وزیر وقتی قیافه و قواره بچه ها رو دید، گفت: "این قواره ها به درد جنگـــ نمےخورن!! مگه جبهه جای و سوسول بازیه"؟؟؟ خواستم برم تو شیکمش که گفتم الان وقت دعوا نیست. زنگ زدم استانداری اهواز و قضیه را برای قاسم گفتم تا از دکتر چمران کسب تکلیف کند... یک ساعت بعد حاجی زنگ زد و مشکل در نخست وزیری حل شد، راه آهن هم قبول کرد تا موتورها را با قطار مسافربری، بفرستد اهواز... ... رسیدیم اهواز... دکتر چمران تا بچه ها را دید تک تکشان را بغل کرد و مدل ها باهاشون سلام علیک کرد و همین حرکت دکتر، چقدر به دل بچه ها نشست و چقدر دکتر تو دلشون جا باز کرد. دکتر رو به من کرد و گفت: "چه ورق هایی آوردی!!! بارک الله بابا جان"!!! گفتم: "آقا! شما نگاه به قیافه اینا نکن. هر کدومشون ده تا عراقی رو حریفن. دل دارن و ... این بچه ها مال محله های ... و !!! اما حرف منو خریدن و الان اینجان".... ... ڪانال @shahidomidakbari