باسمه تعالی راه دوّم براى اثبات وجوب باقى: قاعده میسور روايات این قاعده سه دسته است. 1- حديث نبوى: اذا امرتكم بشيء فاتوا منه ما استطعتم هرگاه شما را به چيزى امر كردم، پس آن مقدارى كه مقدورتان است بايد بجا آوريد. پس بايد آنها را بياوريم و حق نداريم كلّا عبادت را ترك كنيم. 2-امام على (ع) الميسور لا يسقط بالمعسور آن مقدارى از عمل كه ميسور و مقدور است ساقط نمىشود به واسطه آن مقدارى كه معسور و متعذّر است. پس بايد بقيه اجزاء را بياورد. 3- امام على (ع): ما لا يدرك كلّه لا يترك كلّه عملى كه كلّ و مجموع آن قابل درك نيست و مكلّف دسترسى به آن ندارد، نبايد تمام آن را ترك كند و هيچ جزئى را نياورد. سه مناقشه در دلالت دسته اول 1- كلمه «من» در روايت سه احتمال دارد. الف) براى تبعيض باشد، اگر شما را به كارى دستور دادم، آن بعض از اين شىء را كه مىتوانيد بايد بجا آوريد. ب) براى تبيين باشد و آن شىء را بيان مىكند معنا اين است كه اگر شما را به كارى امر كردم پس بايد آن كار را انجام دهيد مادامىكه مستطيع و قادر هستيد. ج) من به معناى باء باشد. .. تا زمانى كه مىتوانيد و استطاعت داريد. حال دلالت حديث بر وجوب باقى از اجزاء پس از تعذّر يك جزء بنا بر احتمال اوّل است. 2- كلمه جزء در مقابل كلّ است و كلمه فرد و مصداق در مقابل كلّى و طبيعى ولى كلمه بعض هم به معناى جزء بكار مىرود . شايد مراد تبعيض به لحاظ اجزاء مركب باشد و شايد مراد تبعيض به لحاظ افراد طبيعت و كلى باشد و مورد بحث ما مركب و اجزاء است نه طبيعت و افراد كه از بحث ما اجنبى است ولى حديث داراى دو احتمال است و اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال. 3- اشكال سوّم اين است كه برفرض در جاهاى ديگر تبعيض به لحاظ اجزاء مركب و كلّ باشد، ولى در خصوص حديث مذكور كه مورد استدلال شماست، چاره اى نيست از حمل آن بر تبعيض به لحاظ افراد طبيعت. رسول خدا بر منبر سخنرانى مىكرد و فرمود: خداوند حج را بر شما واجب كرد شخصى به نام عكاشه از پاى منبر برخاست و گفت: «يا رسول الله آيا حج همه ساله بر ما واجب شده و هر سال بايد حج بجا آوريم؟ پيامبر از او اعراض كرد، تا آنجا كه وى دو يا سه بار سؤال خويش را اعاده كرده رسول خدا فرمود: «واى بر تو چه تضمينى دارى كه من بگويم آرى، به خدا سوگند اگر بگويم آرى، حج بر شما هرساله واجب مىشود و اگر چنين شد شما نمىتوانيد انجام دهيد و به زحمت مىافتيد و اگر ترك كرديد، كافر مىشويد پس بىخود از من سؤال نكنيد و آنچه را كه من نسبت به آن سكوت كردم شما هم سكوت كنيد پيشينيان به همين جهت هلاك شدند كه زياد سؤال مىكردند. سپس فرمود: فاذا امرتكم بشيء فاتوا منه ما استطعتم و اذا نهيتكم من شيء فاجتنبوه. حال مورد حديث سخن از اجزاء و كلّ نيست و سخن از افراد و طبيعت است، چون هر سال يك حج، فردى از طبيعت و كلّى حجّ است نه جزئى از اجزاء آن و وقتى در چنين مواردى مىفرمايد: اذا امرتكم ... متناسب اين است كه مراد از بعض همان فرد باشد اى فاتوا فرده الذى استطعتم نه جزء مركب. در نتيجه از حديث نبوى اين مطلب استفاده نشد كه اگر جزى متعذّر شد، حتما بايد بقيه اجزاء اتيان شود. الحمدلله رب العالمین @shamim_fegahat