عقل يا عشق 🔰 ناشناس 🔸 مرد میان‌سال عربی را دیدم که از شدت عرق ریختن، تمام یقه لباس مندرسش خیس شده بود. باور نمی‌کنی اگر بگویم با دیدن او تمام خستگی وجودم از بین رفت و جایش را به‌نوعی خجالت همراه با سرافکندگی داد. من درحالی‌که بغض تمام گلویم را گرفته بود از او سؤالاتی می‌پرسیدم و او همان‌طور که کشان‌کشان خود را به جلو می‌کشید، بریده‌بریده به همه آن‌ها پاسخ می‌داد. وقتی در پایان گفت‌وگویم با او، از سختی‌های راه پرسیدم و اینکه چه عاملی او را به این راه صعب و دشوار کشانده است، لحظه‌ای از حرکت بازایستاد و به صورتم خیره شد. از عمق نگاه خسته‌اش می‌شد به صداقت لهجه‌اش که از یک ایمان راسخ حکایت داشت، پی برد. با همان حالت گفت «محبت الحسین». این بیابان چه راز نهفته‌ای دارد که کاخ‌نشین را خاک‌نشین نموده، چه جذبه‌ای دارد که کودک و پیر و زن و مرد و سیاه و سفید و معلول و سالم را به اين‌جا کشانده؟ اینان به‌یقین عاقل نیستند! کدام عقل می‌گوید از خانه و زندگی و راحتی بگذری؟ کدام عقل است که بگوید در عصر هواپیما، سه روز یا پانزده روز و یا حتي چهل روز پیاده و پابرهنه حرکت کنی؟ این عقل نیست، عشق است... 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena 🍃 🖤✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🖤🍃🌼🍃🖤🍃🌼🍃🖤🍃