روی حجاب حساس بود ولي با جونم و قربونت برم با بچه ها حرف می زد. وقتی فاطمه بعد از اولين سال تکليف، چادر سر کرد ، کلی برايش ذوق کرد. چند بار بوسيدش و گفت: "قربونت برم. اينو که سرت کنی خيلی بهت مياد." وقتی زهرای شش، هفت ساله روسری سر می کرد، بغلش می کرد و می گفت: "عزيزم! اگه اينطوری باشی خیلی قشنگ تره." برای نماز هم که می خواست به بچه ها سفارش کند، می گفت: "باباجون سعی کنين نمازتونو اول وقت بخونين، ثوابش بيشتره." خودش هم نماز اول وقتش ترک نمی شد. 👈 📚 هزار از بيست، ص 87 🆔 @shamimeashena 🌐 shamiim.ir