فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍🏻مشغول انجام کارهای روزانه بودم.... که یکی از رفقا تماس گرفت گفت یکی که خیلی دوسش داری تا چند دقيقه دیگه پایین ساختمون منتظرته! آماده شدم و اومدم پایین. ی ماشین با شیشه های دودی در انتطارم بود! داخل ماشین دیده نمی شد! در ماشین و که باز کردم از دیدن راننده هم ذوق زده شدم هم تعجب کردم! جهاد پشت فرمون نشسته بود، راه افتادیم. در کوچه پس کوچه های ضاحیه رسیدیم به دفتر کار یکی از دوستان. نماز و رو خوندیم و نشستیم به صحبت. حرفامون حسابی گل انداخته بود و از هر دری سخنی به میان می اومد... بحث رسید ب حاج قاسم! ایامی بود که عکسهای حاجی در جبهه های ضد داعش، در شبکه های اجتماعی دست به دست میشد، و جهاد نگران جون حاج قاسم بود... بهش گفتم انگار حاج قاسم دلش خیلی برای بابات تنگ شده! خندید و گفت همینطوره. گفت داریم برای مراسم سالگرد حاج رضوان برنامه ریزی میکنیم. میشه حاج میثم مطیعی رو دعوت کنی به عنوان مداح اهل بیت بیاد بیروت؟ گفتم چشم ان شاء الله حاج میثم میگم. میگفت میخوام امسال مراسم رو متفاوت برگزار کنیم.. بله مراسم خیلی متفاوت برگزار شد.... چون پیش از رسیدن به مراسم سالگرد حاج عماد، جهاد هم به پدش ملحق شده بود. 💔 📝[روایت‌ازدوست‌شہید] 🌼 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌||🌻•°@shamimeyas18•°|