─┅─═इई ❄️🌼❄️ईइ═─┅─ -فقیه دلیل اول: ضرورت عقلی وجود حکومت برای هر جامعه از امور بدیهی که همه عاقلان آن را درک می‌کنند این است که هر جامعه ای که بخواهد زندگی اجتماعی در آن جریان داشته باشد، باید دارای نظام حکومتی و حاکم باشد؛ زیرا جامعه بدون نظام پایدار نمی ماند و نظام و حکومت نیز بدون وجود علت فاعلی یعنی ناظم تحقق نمی یابد. و این ناظم، رهبر و یا حاکم نامیده می‌شود. این واقعیت یعنی وجود ناظم و یا حاکم حتی در میان سایر مخلوقات مانند مورچه و زنبور عسل که زندگی اجتماعی دارند نیز مشاهده می‌شود. پس چگونه ممکن است که در جامعه انسانی که افراد آن دارای عقل و قدرت ابتکار و هواهای نفسانی مشوق مزاحمت برای دیگران است، چنین امری یعنی وجود حاکم ضرورت نداشته باشد. جامعه انسانی که فاقد نظام حکومتی و حکومت باشد، دچار آشوب، ظلم و هرج و مرج می‌شود هیچ کس نخواهد توانست در چنین جامعه ای برای ارتقای سطح زندگی و پرورش استعدادها و بروز کمالات انسانی خود کاری از پیش برد. از آنجا که اسلام دین عقل و عقل گرایی است، پس این خود دلیل ضرورت وجود حکومت در اسلام است. در نصوص اسلامی نیز به این حکم عقلی یعنی ضرورت وجود حکومت اشاره شده است که بعنوان نمونه به چند مورد می‌پردازیم: الف) هنگامی که گروهی بی خرد و بی فکر و بی عاطفه یعنی خوارج با تفسیر غلط از آیه: {إن الحکم إلا لله} شعار عدم لزوم حاکم در زمین را سر دادند، امام علی علیه السلام در باره آنان چنین فرمود: «کَلِمَةُ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا البَاطِلُ نَعَم إِنَّهُ لَاحُکمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَکِن هَؤُلَاءِ یَقُولُونَ لَا إِمرَةَ إِلَّا لِلَّهِ وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِن أَمِیرٍ بَرٍّ أَو فَاجِرٍ یَعمَلُ فِی إِمرَتِهِ المُؤمِنُ وَ یَستَمتِعُ فِیهَا الکَافِرُ وَ یُبَلِّغُ اللَّهُ فِیهَا الأَجَلَ وَ یُجمَعُ بِهِ الفَی ءُ وَ یُقَاتَلُ بِهِ العَدُوُّ وَ تَأمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ یُؤخَذُ بِهِ لِلضَّعِیفِ مِنَ القَوِیِ» ( [۱] ). سخن حقی است که از آن اراده باطل شده است. آری! درست است فرمانی جز فرمان خدا نیست ولی اینها می‌گویند: زمامداری جز برای خدا نیست، در حالی که مردم به زمامداری نیازمندند خواه نیکوکار باشد یا بد کار تا مؤمنان در سایه حکومتش بکار خویش مشغول و کافران هم بهره مند شوند، و مردم در دوران حکومت او زندگی را به سربرند و به وسیله او اموال بیت المال جمع آوری گردد، به کمک او با دشمنان مبارزه شود، جاده‌ها امن و امان، حق ضعیفان از نیرومندان گرفته شود. ب) گفتار امیرالمؤمنین علیه السلام که فرمود: «سبع خطوم اکول خیر من وال غشوم ظلوم و وال غشوم ظلوم خیر من فتنه تدوم» ( [۲] ). حیوان درنده بهتر از سلطان ستمگر است و سلطان ستمگر بهتر از فتنه و آشوب دائمی است. ج) گفتار امام علی علیه السلام که فرمودند: «مَکَانُ القَیِّمِ بِالأَمرِ مَکَانُ النِّظَامِ مِنَ الخَرَزِ یَجمَعُهُ وَ یَضُمُّهُ فَإِذَا انقَطَعَ النِّظَامُ تَفَرَّقَ الخَرَزُ وَ ذَهَبَ ثُمَّ لَم یَجتَمِع بِحَذَافِیرِهِ أَبَداً » ( [۳] ). موقعیت زمامدار، همچون ریسمانی است که مهره‌ها را در نظام می‌کشد و آنها را جمع کرده ارتباط می‌بخشد: اگر ریسمان از هم بگسلد مهره‌ها پراکنده میشوند و هر کدام بجائی خواهد افتاد و سپس هرگز نتوان همه را جمع آوری نمود، و از نو نظام بخشید. د) گفتار امام رضا علیه السلام که فرمود: «... أنا لا نجد فرقة من الفرق و لا ملة من الملل بقوا و عاشوا إلا بقیم و رئیس لما لا بد لهم منه فی أمر الدین و الدنیا فلم یجز فی حکمة الحکیم أن یترک الخلق مما یعلم أنه لا بد لهم منه و لا قوام لهم إلا به فیقاتلون به عدوهم و یقسمون به فیئهم و یقیمون به جمعتهم و جماعتهم و یمنع ظالمهم من مظلومهم» ما هیچ گروه و ملتی را نمی یابیم که بدون رهبر و سرپرست ادامه حیات داده باشند؛. زیرا انها در امر دین و دنیای خود، ناگزیرند چنین فردی را داشته باشند. پس با حکمت خداوند حکیم سازگار نیست که مردم را بدون رهبر رها کند؛ زیرا که قوام زندگی به رهبر است و همه کارها در سایه حمایت او سامان می‌یابد؛ با رهبری او با دشمنان می‌جنگند و بیت المال را تقسیم می‌کنند. و او نمازهای جمعه و جماعت را بر پا نموده و از ظلم ظالم جلوگیری و از مظلوم دفاع می‌نماید. ( [۱] ) ادامه دارد ... الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج ─┅─═इई ❄️🌼❄️ईइ═─┅─