#درد_هجر
امشب ز درد هجر تو، بر لب رسیده جان من
وصل تواَم درمان بوَد، ای دلبر جانان من
گشتم اسیر کوی تو، دلبستهام بر موی تو
شد حلقهی گیسوی تو ، آرامگاه جان من
از عشق رویت ای صنم! رسوای کوی و برزنم
مجنون آن لیلا منم، آوارگی، برهان من
قلبم به مژگان دوختی، آتش چو شمع افروختی
پروانهآسا سوختی، این پیکر سوزان من
ای دلبر نیکوعذار ، بر دیدگانم پا گذار
یعقوبم و چشم انتظار ای یوسف کنعان من
از دام عشقم رستهای، مهر مرا بگسستهای
دل بر رقیبان بستهای، بشکستهای پیمان من
باغ امیدم شد خزان، از هجر آن سرو روان
سروِ قدم کردی کمان، ای زینت بستان من
ای دلسِتان دلفریب! چون بستهای دل بر رقیب
سیل سرشکم بی شکییب، آخر کند بنیان من
(شمس قمم) ای نازنین! کز فرقت آن مه جبین
شد تیره روزم اینچنین، ای مشعل سوزان من
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi