✍️انتخابات مجلس ۷۶ و توهم تقلب...
#حافظهـتاریخی (۱)
✅ اگرچه مطالعات تاریخی زیادی دارم اما هرچه زمان میگذرد حافظه تاریخیمان رو به فراموشی میرود. نباید فراموش کنیم که آینده بر مدار گذشته سوار است و اگر گذشتهیمان را از دست دهیم، آینده را نیز از دست خواهیم داد و به تکرار گذشته میپردازیم.
✅ تصمیم گرفتم به مرور زمان شواهد تاریخی را ولو بدون مقدمه و مناسبت خاصی و در قالب نوشتههایی با عنوان حافظه تاریخی منتشر نمایم و اولین قرعه نیز به نام توهم تقلب افتاد.
📝 در انتخابات مجلس ۷۶ علی محمد بشارتی وزیر کشور هاشمی بود. از ماجراهای جالب این انتخابات اعتراض فائزه هاشمی و عبدالله نوری به تقلب در انتخابات است.
🔹علی محمد بشارتی نقل میکند:
🔸انتخابات دور پنجم مجلس را انجام دادیم و آقای ناطق نوری و خانم فائزه هاشمی در دور اول رأی آوردند و عبدالله نوری به دور دوم افتاد.
🔸آقای نوری به آقای هاشمی گفته بود: «رأی مرا خراب کردند.» آقای هاشمی از من پرسید: « قضیه چیست؟» پاسخ دادم: «یک چیزی بگویم که خود آقای عبدالله نوری هم نمیداند. طبق قانون اگر دو نفر تشابه اسم داشتند، آنهایی که همراه با اسم کوچک نوشته شدهاند که هیچ، اما اگر بدون اسم کوچک نوشته شده باشند، بر اساس میزان آراء تقسیم میشوند و مثلا میشود دو سوم ناطق و یک سوم عبدالله نوری. ما ۵۱۱ رأی داشتیم که فقط نوشته بودند: "نوری" و طرفه این که وقتی از آقای ناطق نوری پرسیدیم: شما را بیشتر به چه نامی میشناسند؟ ایشان گفت: «به ناطق»، ۵۱۱ رأی را دادیم به آقای عبدالله نوری!»
آقای هاشمی گفت: «عجب! پس چرا این را به عبدالله نوری نگفتید؟» گفتم: «مگر ما داریم برای ایشان یا هرکس دیگری کار میکنیم؟ ما داریم برای خدا کار میکنیم و خود خدا هم تشخیص میدهد.»
🔸اما حادثهای که پیش آمد. آقای هاشمی به من زنگ زد و گفت: «فائزه از شما گلایه دارد.» گفتم: «چرا؟» گفت: «میگوید من در تهران نماینده اول بودم، بشارتی مرا کرده است نماینده دوم.» گفتم: «بیخود میگوید.» گفت: «جوابش را چه بدهم؟» گفتم: «ما سه بسته خبری داریم، هشت صبح، دو بعد از ظهر و نه شب. ما بعد از هشت صبح، دیگر بسته خبری نداریم و هرچه آراء از سراسر تهران به ستاد میرسد، جمع میکنیم. ممکن است تا ساعت یازده که ۲۵ صندوق را باز کردهاند، خانم فائزه جلو بوده است ما باید منتظر بمانیم بقیه آراء هم بیایند و جمع ببندیم و بعد اعلام کنیم.» گفت: «این جوری است؟» گفتم: «بله» گفت: «پس شما چیزی به او نگویید، خودم میگویم.»
....................................
📌منبع:
مصاحبه مجله رمز عبور با علی محمد بشارتی، سال اول، ش ۳، خرداد و تیر ۱۳۹۳، ص: ۱۱۲.
@sharh_hal
http://sharhhal.blog.ir/1398/02/27