✍️ چه شد که مسیرم را عوض کردم! 🔰 دیشب با یکی از دوستانم صحبت می‌کردم، در صحبت‌ها پرسید می‌دانی چه شد من متحول شدم؟ گذشته‌اش را من دیده بودم، تصویر برجسته‌ای که از گذشته‌اش در ذهنم بود شرینی پخش کردنش به مناسبت برنده شدن تیم محبوبش و رقصیدنش در اوایل جوانی در عروسی برادرش بود. خلاصه یکی از همین معمولی‌های جامعه ما بود که کار و زندگیشان را می‌کنند و عشق و علایقه آن‌ها فلان تیم فوتبال یا بازیگر و ورزش و هنر و... است. 🔰 اما حالا یک حزب‌الهی واقعی است، دغدغه اقتصادی‌اش این است که کار تولیدی بکند تا توصیه رهبری در زمینه تولید زمین نماند، کتاب‌های مختلف عرفانی و اخلاقی امام را خوانده، کتاب‌های شهید مطهری را خوانده، هر شب در مسجد است و دغدغه‌های سیاسی دفاع از انقلاب و کارهای فرهنگی دارد و... حتی مدتی هم تلاش داشت طلبه شود ولی شرایطش اجازه نداد. ⁉️ تحولش یکباره بود و می‌خواست برایم بگوید چه شد متحول شده است؟ برای من هم سوال بود که چه شد این بنده خدا متحول شد و با تحول او خانواده و برادرانش هم متحول شدند. 🔰 گفت یک روز اتفاقی در کتابخانه‌ای بودم چشمم به یک کتاب افتاد که نوشته بود «تفسیر سوره حمد امام خمینی(ره)»، کتاب را برداشتم و مشغول خواندن شدم. وقتی این کتاب را خواندم دو چیز را فهمیدم: 👈 یکی اینکه غیبی در این عالم است و همه چیز این دنیا و محسوساتی که ما می‌بینیم نیست. 👈 دوم اینکه این دنیا و آنچه ما در آن غرق شده‌ایم، در مقابل آن عالم غیب هیچ است و در این عالم خیلی خبرها است که ما بی‌خبریم. این مغز و جوهری بود که من را گرفت و یک باره ترمز کشیدم و مسیرم را عوض کردم. ⁉️ حالا من از او پرسیدم چه شد که این توفیق ترمز کشیدن را پیدا کردی؟ همین هم اتفاقی نیست؟ به این هم فکر کرده‌ی؟ 🔰 فکری کرد و گفت فکر می‌کنم آن هم دو علت داشته! 👈 یکی اینکه من از بچگی همیشه عشق امیرالمؤمنین(ع) در قلبم بوده است. 👈 یکی هم اینکه با اینکه گاهی رفقای خوبی نداشتم و خیلی جاها و شرایط را تجربه کردم اما همیشه در هر شرایطی نمازم را ترک نکردم. https://eitaa.com/sharhe_hal