از نیروهای ستاد ذخیره سپاه بود. به شوخی و شیطنت می‌شناختیمش. یک دوچرخه‌ی قدیمی داشت که بین همه‌ی بچه‌ها مشهور بود. وارد ستاد ذخیره که می‌شد آن را گوشه‌ای پارک می‌کرد. یک‌بار وقتی رفته بود جبهه، یک کاغذ چسبانده بود روی دوچرخه اش که روی آن نوشته بود:  « دوستان هر شب جمعه مرا یاد کنید، لاستیک دوچرخه‌ام را همیشه پر باد کنید!» @shavadon https://eitaa.com/joinchat/2732851499Cab6458eedb