eitaa logo
شوادون خاطرات
563 دنبال‌کننده
120 عکس
10 ویدیو
0 فایل
شوادون در زبان دزفولی یعنی سرداب. خانه‌ای که در زیر زمین ساخته می‌شد تا در تابستان از شدت گرما به آن پناه برند. البته روزگار جنگ تغییر کاربری داد. شد پناهگاه موشک‌ها. شوادون در فرهنگ دزفول سابقه جالبی دارد. یادآوریست از خاطرات تلخ و شیرین @aliyane
مشاهده در ایتا
دانلود
از نیروهای ستاد ذخیره سپاه بود. به شوخی و شیطنت می‌شناختیمش. یک دوچرخه‌ی قدیمی داشت که بین همه‌ی بچه‌ها مشهور بود. وارد ستاد ذخیره که می‌شد آن را گوشه‌ای پارک می‌کرد. یک‌بار وقتی رفته بود جبهه، یک کاغذ چسبانده بود روی دوچرخه اش که روی آن نوشته بود:  « دوستان هر شب جمعه مرا یاد کنید، لاستیک دوچرخه‌ام را همیشه پر باد کنید!» @shavadon https://eitaa.com/joinchat/2732851499Cab6458eedb
ساده بود و بی آلایش و بی ادعا. در عین شوخ طبعی هنرمندی توانا بود. ابتدای تشکیل حزب جمهوری اسلامی در دزفول، سید شد مسئول شاخه دانش آموزی حزب و در آنجا فعالیت‌های فرهنگی خود را در ارتباط با کودکان و نوجوانان آغاز کرد. گاهی سید مهدی را می دیدم با یک جعبه مداد رنگی و یک کتاب قصه‌های کودکان(تصاویر کتاب سیاه و سفید بود) نشسته و تصاویر آنرا رنگ می‌کند. اگر می‌پرسیدی برا چه این کار را می‌کنی؟ می‌گفت: این طوری جذابیت بیشتری برای بچه‌ها دارد و باعث کتاب خوانی آنها می‌شود. به شدت به کار برای کودکان علاقه داشت.   @shavadon https://eitaa.com/joinchat/2732851499Cab6458eedb