یک عُمر دویدیم به دنبال نشانت بودیم در این فاصله در خط امانت قامت ز غم هجر تو ای یار کمان شد مُردیم و ندیدیم دو ابروی کمانت جاری شده خون جگر از دیدۀ عشاق با یاد غریبی تو و اشک روانت پیداست نماندست دگر تاب و تحمل از غصۀ نادیدن رخسار نهانت کی دیده شود شاهد آن صبح ظهورت ای مأذنه ها منتظر صوت اذانت فرسوده شده پیکر ما از غم هجرت برده ست غمت صبر ز عشاق جوانت ای آنکه میان همه ای، لیک غریبی پایان بده بر غربت پیدا و عیانت ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7