#مهدویت #انتظار
🔺وقتی برادران حضرت یوسف علیه السلام وارد قصرش شدند و ایشون رو نمیشناختند:
💥عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: وَ قَدْ كَانَ هَيَّأَ لَهُمْ طَعَاماً فَلَمَّا دَخَلُوا إِلَيْهِ قَالَ لِيَجْلِسْ كُلُّ بَنِي أُمٍّ عَلَى مَائِدَةٍ قَالَ فَجَلَسُوا وَ بَقِيَ ابْنُ يَامِينَ قَائِماً فَقَالَ لَهُ يُوسُفُ مَا لَكَ لاَ تَجْلِسُ قَالَ لَهُ إِنَّكَ قُلْتَ لِيَجْلِسْ كُلُّ بَنِى أُمٍّ عَلَى مَائِدَةٍ وَ لَيْسَ لِي مِنهِمُ اِبْنُ أُمٍّ فَقَالَ يُوسُفُ أَ مَا كَانَ لَكَ اِبْنُ أُمٍّ قَالَ لَهُ اِبْنُ يَامِينَ بَلَى قَالَ يُوسُفُ فَمَا فَعَلَ قَالَ زَعَمَ هَؤُلاَءِ أَنَّ اَلذِّئْبَ أَكَلَهُ قَالَ فَمَا بَلَغَ مِنْ حُزْنِكَ عَلَيْهِ قَالَ وُلِدَ لِي أَحَدَ عَشَرَ اِبْناً كُلُّهُمُ اِشْتَقُّ لَهُ اِسْماً مِنِ اِسْمِهِ فَقَالَ لَهُ يُوسُفُ أَرَاكَ قَدْ عَانَقْتَ اَلنِّسَاءَ وَ شَمِمْتَ اَلْوَلَدَ مِنْ بَعْدِهِ!؟ قَالَ لَهُ ابْنُ يَامِينَ إِنَّ لِي أَباً صَالِحاً وَ إِنَّهُ قَالَ تَزَوَّجْ لَعَلَّ اَللَّهَ أَنْ يُخْرِجَ مِنْكَ ذُرِّيَّةً تُثْقِلُ اَلْأَرْضَ بِالتَّسْبِيحِ فَقَالَ لَهُ تَعَالَ فَاجْلِسْ مَعِي عَلَى مَائِدَتِي...
✍یوسف علیه السلام برای آنها غذایی تدارک دید و چون بر او وارد شدند فرمود: هر یک از شما باید با برادر مادری خود بر سر یک سفره بنشیند. حضرت فرمود: همگی نشستند ولی ابن یامین ایستاده ماند. یوسف علیه السلام از او پرسید: تو را چه شده است که نمی نشینی؟ او پاسخ داد: تو گفتی که هر کس باید با برادر مادری خود بر سر یک سفره بنشیند و من در میان آنان برادری مادری ندارم. یوسف علیه السلام پرسید: آیا تو برادر مادری نداشتی؟ ابن یامین پاسخ داد: آری. یوسف علیه السلام پرسید: او چه شد؟ او پاسخ داد: اینان ادعا کرده اند که او را گرگ خورده است.
❌یوسف علیه السلام پرسید: چقدر برای او اندوهگین شدی؟ او پاسخ داد: من صاحب یازده پسر شدم و نام همه آنان را از نام برادرم برگرفتم. یوسف علیه السلام فرمود: می بینم که پس از او زنان را در آغوش گرفته ای و فرزندان را بوییده ایی!؟ ابن یامین گفت: من پدر درستکاری دارم که فرمود: ازدواج کن. شاید خداوند به تو فرزندانی دهد که زمین را با تسبیح(پروردگار) سنگین کنند. یوسف علیه السلام به او فرمود: بیا و با من بر سر سفره ام بنشین....
📘بحارالانوار؛ مجلد۱۲، صفحه ۳۰۷- ۳۰۸
✅ای یوسف زهرا ! ما را ببخش که دنیا به ما مزّه کرده و از دوری شما ملالی نیست! درستش این بود که بدون حضور شما، آب خوش از گلوی ما پایین نره...