دیشب دلم برای تو در سینه میگریست
تا بانگ صبح از غم دیرینه می گریست
دیشب دلم هوای تو میکرد و چشم من
پنهان به زیر خرقهی پشمینه میگریست
اشکم که خود حکایت خونینِ لاله هاست
اما دلم ، دلم به طمأنینه می گریست
شاید چو غنچه خنده زنم در خیال تو
باور مکن، که دیدهی آئینه میگریست
مائیم و سینه ای که پر از آشیان آه
مائیم و دیدهای که چو تهمینه میگریست
دیشب چو شمع بودم و اشکم بپای خویش
سوسو کنان که در شب آدینه می گریست
جانا زمن رمیدی و جانم نیارمید
دل، باز در فراق تو بیکینه میگریست
دیشب به کنج خلوتم آوای ناله بود
زیرا دلم برای تو در سینه میگریست
#محمدحسین_نظری #شعر #ارسالی_مخاطب
📜
@sheraneh_eitaa