ما ترک سر بگفتیم، تا دردسر نباشد غیر از خیال جانان، در جان و سر نباشد در روی هر سپیدی، خالی سیاه دیدم بالاتر از سیاهی، رنگی دگر نباشد رنگ قبول مردان، سبز و سفید باشد نقش خیال رویش، در هر پسر نباشد چشم وصال بینان، چشمی ست بر هدایت سِری که باشد او را، در هر بصر نباشد در خشک و تر بگشتم، مثل ات دگر ندیدم مثل تو خوبرویی، در خشک و تر نباشد شرحت کسی نداند، وصفت کسی نخواند همچون تو ماه سیما، در بحر و بر نباشد سعدی به هیچ معنی، چشم از تو برنگیرد تا از نظر چه خیزد، کاندر نظر نباشد 📜 @sheraneh_eitaa