#امام_هادی_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
آسمان را آهِ جان سوزت ز پا انداخته
مادرت را باز در هول و ولا انداخته
کاری از دستِ طبیبان بَر نمی آید غریب
در کنارِ بستر تو مرگ جا انداخته
پوستی بَر استخوان داری،به زهرا رفته ای
خونِ دل خوردن تو را از اشتها انداخته
رفته رفته حجره ات گودال سرخی میشود
زهر، لب هایِ تو را از ربنا انداخته
تشنگی بی رحم تر از نیزه ی زیرِ گلوست
تارهایِ صوتی ات را از صدا انداخته
جامِ مِی شرمنده ی اندوهِ چشمانت شده
ماجرا را گردنِ شام بلا انداخته
شام گفتم، خیزران آمد به یادم «وای وای»
گریه ها را یادِ طشتی از طلا انداخته
#وحید_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem