⏹ درنگی در انگاره تفکیک جریان های سلفی_وهابی از بدنه تاریخی_اعتقادی اهل سنت یکی از مهم ترین مسائل مرتبط با نقد جریان های وهابی و سلفی، انگاره تفکیک آنها از بدنه اجتماعی و سابقه تاریخی علمای اهل سنت و فرق مذهبی معروف آنها است. از دیدگاه ما، مراجعه به منابع فقهی و عقیدتی موجود در میان اهل سنت، حاکی از آن است که تفاوت جوهری میان اندیشه های یک سلفی _ وهابی با یک اهل سنت، وجود ندارد و تفاوت ها فقط در برخی امور اجتهادی و جزئی است و حتی بالاتر می توان گفت: اندیشه های تکفیری و بدعت انگاری های جریان های سلفی، در آثار علمای قبل تر اهل سنت نیز قابل رصد است تا جایی که شیعه را در کنار خوارج، قدریه و مرجئه یکی از ارکان بدعت و‌ضلالت معرفی میکنند! برای مثال مراجعه به آثار ابن ولید طرطوشی (متوفی:520 ق) _ یکی از علمای برجسته مالکی مذهب _ در کتاب «الحوادث والبدع» گویای برخورد مشترک با بدعت انگاری جریان های سلفی با پیشینه اهل سنت آنها است. در همین کتاب با استناد به اقوال ائمه بزرگ فقهی و حدیثی اهل سنت، برخی امور مرتبط با عزادری، حمایت و سد ذرایع و حرمت بسیاری از مباحات به جهت جلوگیری از مفاسد پیش رو، امور نوپدید مثل نوشتن قرآن با خط سدس، ختم قرآن در ماه رمضان، ممنوعیت اجتماع برای قرائت قرآن، فارسی حرف زدن در مساجد و برگزاری اجتماعات در روز عرفه در مساجد و ده ها مورد دیگر، بدعت انگاری شده است. دلیل دیگر ما، اشتراک جریان های سلفی در منابع و مصادر تشریع همانند قرآن، سنت نبوی، سنت صحابه خصوصا حجیت سنت شیخین و سیره سلف صالح، اجماع، سد ذرایع و ... با عمده مذاهب معروف اهلسنت است هر چند در برخی امور _ همانند تفسیر از سنت تَرکیه _ اختلافات جزئی قابل رصد است که ریشه در اقتضای اجتهاد دارد. این حقیقت تلخ را باید دانست که عمده ائمه فقهی، حدیثی و تفسیری اهل سنت در برخورد علمی با مذهب شیعه از مبنای «فإنَّ فتاويهم مرذولةٌ، وأقاويلهم غيرُ مقبولةٍ» و « لا نَلْتَفِتُ إلى أقوالِهم، ولا ننصبُ معهم الخلافَ، ولا يُعتنى بتحصيلِ كتبِهم» و «فإن الروافض ليسوا من المسلمين ... وهي طائفة تجري مجرى ‌اليهود والنصارى في ‌الكذب والكفر» تبعیت می کنند و اگر در یک مورد جزئی نامی از شیعه و یا رافضی برده می شود برای تمسخر، تحقیر و یا انکار معتقدات شیعه است! البته در تکفیر و تفسیق شیعیان با وجود اشتراکات فراوان میان آنها، جریان های سلفی موارد جدیدی را نیز بدان افزدوده اند. مطالعات ما حاکی از وجود روش مشترک فوق در نزد علمای اهل سنت و سلفیت در ضدیت با شیعه و مکتب اهلبیت علیهم السلام است که می توان به مواردی مثل ابن حجر هیتمی شافعی در «الصواعق»، ابن تیمیه سلفی حنبلی در «منهاج السنة»، فیروزآبادی شافعی صوفی در «الرد علی الرافضه»، ابن روزبهان بقلی شافعی صوفی در «نقد کتاب منهاج الکرامة»، احسان الهی ظهیر سلفی وهابی در «الشیعة و التشیع»، دکتر قفاری سلفی وهابی در «اصول مذهب الشیعه» و عبدالرحمن دمشقیه وهابی ناصبی در «استدلال الشیعه» و ... اشاره نمود. به نظر می رسد تفکیک جریان های سلفی _ خصوصا جریان های معاصر _ از پیشینه فقهی و اعتقادی اهل سنت فاقد منطق علمی است و تفاوت های موجود ریشه در روش اجتهاد در امور جزئی دارد و هیچ تفاوت ماهوی و هویتی میان آنها وجود ندارد. البته این تفکیک ممکن است در نوع تعامل و تبلیغ ما از حیث عملی دارای فوائدی باشد و باید جریان هایی مثل شیخ شلتوت را در میان اهل سنت تقویت کرد. «سربازان امامین انقلاب» https://eitaa.com/joinchat/4077847026C86bbe18341