هدایت شده از صحیفه سجادیه
خويش خوانده‌اي و آنان را سزاست كه نيازمند تو باشند. هر كس كه سامان كار خويش را از تو بخواهد، و بخواهد كه تو او را بي‌نياز گرداني، خواسته‌ي خود را در آن جا كه بايد، جست و جو كرده و از راهي درست به يافتن آن برآمده است. و هر كس كه حاجت خود نزد يكي از بندگانِ تو بَرَد و او را سبب كام‌يابيِ خويش پندارد، خود را در معرض نااميدي گذاشته است و مي‌سزد كه از نعمتِ تو بهره‌اي نبرد. خدايا، مرا از تو خواسته‌اي است كه خود از برآوردن آن ناتوانم و چاره‌جويي آن نتوانم، و نفسم مرا وسوسه مي‌كند كه برآوردن آن خواسته را از كسي خواهم كه او، خود، نياز از تو خواهد و در خواسته‌اش از تو بي‌نياز نباشد؛ و اين، خود لغزشي بود از لغزش‌هاي خطاكاران، و زمين خوردني چون زمين خوردنِ گنهكاران. آن گاه به هشدار تو از خوابِ بي‌خبري به خود آمدم، و به توفيق تو، پس از لغزش برخاستم، و چون به راهم آوردي، ديگر زمين نخوردم و باز گرديدم، و گفتم: پاك و منزّه است پروردگار من، چگونه مي‌شود نيازمندي از نيازمندي چون خود حاجت خواهد و تهي دستي نياز خواه تهي دستي گردد؟ پس اي معبود من، با اشتياقِ تمام به سويت آمدم، و با اعتماد، دست اميد به دامانِ تو زدم، و دانستم كه كوه خواسته‌هاي من، پيش توانگري تو، كوچك است، و انبوه چشمداشتِ من از تو، در برابر رحمت‌هاي تو اندك؛ گنجايش لطفِ تو بيش از نيازِ خواهندگان است، و دستِ بخشش تو بالاتر از همه‌ي دستان. خدايا، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و به لطف خود با من آن كن كه بخشش بسيار تو را سزاوار است، و به عدل خود با من آن مكن كه مرا شايسته است. من نخستين كسي نيستم كه به تو روي آورد و تو او را نعمت دادي، حال آن كه سزوار رانده شدن بود، و نخستين كسي نيستم كه دست خواهش به سويت دراز كرد و تو خواسته‌اش را برآوردي، حال آن كه سزاوار نااميدي بود. خدايا، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و دعاي مرا اجابت كن و ندايم را پاسخ گو و بر زاري‌هاي من رحمت آور و آواز مرا بشنو مرا از خودت نااميد مساز، و رشته‌ي پيوند من با خودت را مگسل، و در اين نياز كه اكنون از تو مي‌خواهم، و هر نياز ديگر، مرا به ديگران حواله مكن. و پيش از آن كه از اين جا برخيزم، خود، برآوردنِ خواسته‌ام را بر عهده بگير، و با آسان كردن سختي‌ها بر من، نيازم را برآورده ساز و مرا به خواسته‌ام برسان، و در هر كار، آنچه خير من در آن است، برايم مقدّر فرما. خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست؛ درودي پيوسته و بالنده؛ بي‌گسست و بي‌پايان، و اين درود را ياري رسانِ من و وسيله‌ي برآمدنِ حاجتم گردان، كه تو كارگشايِ نيكو خصالي. اي پروردگارِ من، خواهشم از تو اين است كه... [خواسته‌ي خود را به ياد مي‌آوري و به سجده مي‌روي و مي‌گويي:] بخشش بسيار تو خاطرم را آسوده و احسانت مرا به سوي تو راه نمود. پس تو را به خودت و به محمد و خاندانش ـ كه درود تو بر آنان باد ـ سوگند مي‌دهم و از تو مي‌خواهم كه مرا دستِ تهي و نااميدي برنگرداني.