وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیهالسلام بِخَوَاتِمِ الْخَیرِ:
یا مَنْ ذِکرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاکرِینَ، وَ یا مَنْ شُکرُهُ فَوْزٌ لِلشَّاکرِینَ، وَ یا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاةٌ لِلْمُطِیعِینَ، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اشْغَلْ قُلُوبَنَا بِذِکرِک عَنْ کلِّ ذِکرٍ، وَ أَلْسِنَتَنَا بِشُکرِک عَنْ کلِّ شُکرٍ، وَ جَوَارِحَنَا بِطَاعَتِک عَنْ کلِّ طَاعَةٍ.
فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغاً مِنْ شُغْلٍ فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَةٍ لَا تُدْرِکنَا فِیهِ تَبِعَةٌ، وَ لَا تَلْحَقُنَا فِیهِ سَأْمَةٌ، حَتَّی ینْصَرِفَ عَنَّا کتَّابُ السَّیئَاتِ بِصَحِیفَةٍ خَالِیةٍ مِنْ ذِکرِ سَیئَاتِنَا، وَ یتَوَلَّی کتَّابُ الْحَسَنَاتِ عَنَّا مَسْرُورِینَ بِمَا کتَبُوا مِنْ حَسَنَاتِنَا
وَ إِذَا انْقَضَتْ أَیامُ حَیاتِنَا، وَ تَصَرَّمَتْ مُدَدُ أَعْمَارِنَا، وَ اسْتَحْضَرَتْنَا دَعْوَتُک الَّتِی لَا بُدَّ مِنْهَا وَ مِنْ إِجَابَتِهَا، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِی عَلَینَا کتَبَةُ أَعْمَالِنَا تَوْبَةً مَقْبُولَةً لَا تُوقِفُنَا بَعْدَهَا عَلَی ذَنْبٍ اجْتَرَحْنَاهُ، وَ لَا مَعْصِیةٍ اقْتَرَفْنَاهَا.
وَ لَا تَکشِفْ عَنَّا سِتْراً سَتَرْتَهُ عَلَی رُءُوسِ الْأَشْهَادِ، یوْمَ تَبْلُو أَخْبَارَ عِبَادِک. إِنَّک رَحِیمٌ بِمَنْ دَعَاک، وَ مُسْتَجِیبٌ لِمَنْ نَادَاک.
ای که یادت یادکنندگان را شرف است، و شکرت شکرگزاران را کامروایی است، و ای که فرمانبرداریات برای فرمانبرداران نجات و رهایی است، بر محمد و آلش درود فرست و دلهای ما را به یاد خودت از هر یاد، و زبان ما را به شکر خودت از هر شکر و اعضایمان را به طاعت خودت از هر طاعت مشغول دار
و اگر برای ما فراغتی از کار مقدّر کردهای، پس آن را فراغت همراه با سلامتی قرار ده تا در دنبال آن، هیچ وبالی به ما نرسد و در آن فراغت ملالتی به دامن حیات ما ننشیند، تا نویسندگانِ اعمال زشت از نزد ما با دفتری خالی از کردار بد برگردند و نویسندگان خوبیها به سبب آنچه از حسنات ما نوشتهاند شادان و مسرور بازآیند،
و چون روزگار حیاتمان سپری شود و رشته زندگیمان بگسلد و آن دعوت تو (مرگ) که از خودش و اجابتش گزیری نیست، ما را فراخواند، پس بر محمد و آلش درود فرست، و پایان آنچه را که نویسندگان پرونده بر ما مینویسند توبهای مقبول قرار ده که بعد از آن ما را بر معصیتی که کردهایم و نافرمانیای که مرتکب شدهایم توبیخ و سرزنش نکنی، و پردهای که بر ما پوشاندهای در برابر دیده حاضران از روی کار ما برمدار، در روزی که اخبار بندگانت را آشکار میسازی، زیرا تو نسبت به هر که تو را بخواند مهربانی، و تقاضای هر که تو را صدا بزند اجابت کنندهای.
دعای دوازدهم:
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي الِاعْتِرَافِ و طَلَبِ التَّوْبَةِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى :
اللَّهُمَّ إِنَّهُ يَحْجُبُنِي عَنْ مَسْأَلَتِكَ خِلَالٌ ثَلَاثٌ، وَ تَحْدُونِي عَلَيْهَا خَلَّةٌ وَاحِدَةٌ يَحْجُبُنِي أَمْرٌ أَمَرْتَ بِهِ فَأَبْطَأْتُ عَنْهُ، وَ نَهْيٌ نَهَيْتَنِي عَنْهُ فَأَسْرَعْتُ إِلَيْهِ، وَ نِعْمَةٌ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَيَّ فَقَصَّرْتُ فِي شُكْرِهَا. وَ يَحْدُونِي عَلَى مَسْأَلَتِكَ تَفَضُّلُكَ عَلَى مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَيْكَ، وَ وَفَدَ بِحُسْنِ ظَنِّهِ إِلَيْكَ، إِذْ جَمِيعُ إِحْسَانِكَ تَفَضُّلٌ، وَ إِذْ كُلُّ نِعَمِكَ ابْتِدَاءٌ فَهَا أَنَا ذَا، يَا إِلَهِي، وَاقِفٌ بِبَابِ عِزِّكَ وُقُوفَ الْمُسْتَسْلِمِ الذَّلِيلِ، وَ سَائِلُكَ عَلَى الْحَيَاءِ مِنِّي سُؤَالَ الْبَائِسِ الْمُعِيلِ مُقِرٌّ لَكَ بِأَنِّي لَمْ أَسْتَسْلِمْ وَقْتَ إِحْسَانِكَ إِلَّا بِالْإِقْلَاعِ عَنْ عِصْيَانِكَ، وَ لَمْ أَخْلُ فِي الْحَالَاتِ كُلِّهَا مِنِ امْتِنَانِكَ. فَهَلْ يَنْفَعُنِي، يَا إِلَهِي، إِقْرَارِي عِنْدَكَ بِسُوءِ مَا اكْتَسَبْتُ وَ هَلْ يُنْجِينِي مِنْكَ اعْتِرَافِي لَكَ بِقَبِيحِ مَا ارْتَكَبْتُ أَمْ أَوْجَبْتَ لِي فِي مَقَامِي هَذَا سُخْطَكَ أَمْ لَزِمَنِي فِي وَقْتِ دُعَايَ مَقْتُكَ. سُبْحَانَكَ، لَا أَيْأَسُ مِنْكَ وَ قَدْ فَتحْتَ لِي بَابَ التَّوْبَةِ إِلَيْكَ، بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِيلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَةِ رَبِّهِ.) 8) الَّذِي عَظُمَتْ ذُنُوبُهُ فَجَلَّتْ، وَ أَدْبَرَتْ أَيَّامُهُ فَوَلَّتْ حَتَّى إِذَا رَأَى مُدَّةَ الْعَمَلِ قَدِ انْقَضَتْ وَ غَايَةَ الْعُمُرِ قَدِ انْتَهَتْ، وَ أَيْقَنَ أَنَّهُ لَا مَحِيصَ لَهُ مِنْكَ، وَ لَا مَهْرَبَ لَهُ عَنْكَ، تَلَقَّاكَ بِالْإِنَابَةِ، وَ أَخْلَصَ لَكَ التَّوْبَةَ، فَقَامَ إِلَيْكَ بِقَلْبٍ طَاهِرٍ نَقِيٍّ، ثُمَّ دَعَاكَ بِصَوْتٍ حَائِلٍ خَفِيٍّ. قَدْ تَطَأْطَأَ لَكَ فَانْحَنَى، وَ نَكَّسَ رَأْسَهُ فَانْثَنَى، قَدْ أَرْعَشَتْ خَشْيَتُهُ رِجْلَيْهِ، وَ غَرَّقَتْ دُمُوعُهُ خَدَّيْهِ، يَدْعُوكَ بِيَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، وَ يَا أَرْحَمَ مَنِ انْتَابَهُ الْمُسْتَرْحِمُونَ، وَ يَا أَعْطَفَ مَنْ أَطَافَ بِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ، وَ يَا مَنْ عَفْوُهُ أَكْثرُ مِنْ نَقِمَتِهِ، وَ يَا مَنْ رِضَاهُ أَوْفَرُ مِنْ سَخَطِهِ. وَ يَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَى خَلْقِهِ بِحُسْنِ التَّجَاوُزِ، وَ يَا مَنْ عَوَّدَ عِبَادَهُ قَبُولَ الْإِنَابَةِ، وَ يَا مَنِ اسْتَصْلَحَ فَاسِدَهُمْ بِالتَّوْبَةِ وَ يَا مَنْ رَضِيَ مِنْ فِعْلِهِمْ بِالْيَسِيرِ، وَ مَنْ كَافَى قَلِيلَهُمْ بِالْكَثِيرِ، وَ يَا مَنْ ضَمِنَ لَهُمْ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ، وَ يَا مَنْ وَعَدَهُمْ عَلَى نَفْسِهِ بِتَفَضُّلِهِ حُسْنَ الْجَزَاءِ. مَا أَنَا بِأَعْصَى مَنْ عَصَاكَ فَغَفَرْتَ لَهُ، وَ مَا أَنَا بِأَلْوَمِ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْكَ فَقَبِلْتَ مِنْهُ، وَ مَا أَنَا بِأَظْلَمِ مَنْ تَابَ إِلَيْكَ فَعُدْتَ عَلَيْهِ. أَتُوبُ إِلَيْكَ فِي مَقَامِي هَذَا تَوْبَةَ نَادِمٍ عَلَى مَا فَرَطَ مِنْهُ، مُشْفِقٍ مِمَّا اجْتَمَعَ عَلَيْهِ، خَالِصِ الْحَيَاءِ مِمَّا وَقَعَ فِيهِ. عَالِمٍ بِأَنَّ الْعَفْوَ عَنِ الذَّنْبِ الْعَظِيمِ لَا يَتَعَاظَمُكَ، وَ أَنَّ التَّجَاوُزَ عَنِ الْإِثْمِ الْجَلِيلِ لَا يَسْتَصْعِبُكَ، وَ أَنَّ احْتِمَالَ الْجِنَايَاتِ الْفَاحِشَةِ لَا يَتَكَأَّدُكَ، وَ أَنَّ أَحَبَّ عِبَادِكَ إِلَيْكَ مَنْ تَرَكَ الِاسْتِكْبَارَ عَلَيْكَ، وَ جَانَبَ الْإِصْرَارَ، وَ لَزِمَ الِاسْتِغْفَارَ. وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنْ أَنْ أَسْتَكْبِرَ، وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ أُصِرَّ، وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِمَا قَصَّرْتُ فِيهِ، وَ أَسْتَعِينُ بِكَ عَلَى مَا عَجَزْتُ عَنْهُ. 15) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَبْ لِي مَا يَجِبُ عَلَيَّ لَكَ، وَ عَافِنِي مِمَّا أَسْتَوْجِبُهُ مِنْكَ، وَ أَجِرْنِي مِمَّا يَخَافُهُ أَهْلُ الْإِسَاءَةِ، فَإِنَّكَ مَلِيءٌ بِالْعَفْوِ، مَرْجُوٌّ لِلْمَغْفِرَةِ، مَعْرُوفٌ بِالتَّجَاوُزِ، لَيْسَ لِحَاجَتِي مَطْلَبٌ سِوَاكَ، وَ لَا لِذَنْبِي غَافِرٌ غَيْرُكَ، حَاشَاكَ وَ لَا أَخَافُ عَلَى نَفْسِي إِلَّا إِيَّاكَ، إِنَّكَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اقْضِ حَاجَتِي، وَ أَنْجِحْ طَلِبَتِي، وَ اغْفِرْ ذَنْبِي، وَ آمِنْ خَوْفَ نَفْسِي، إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، وَ ذَلِكَ عَلَيْكَ يَسِيرٌ، آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ.
ترجمه دعا:
نيايش آن حضرت در اعتراف به گناه
خدايا، سه چيز مرا باز ميدارد از اين
که خواستهي خود را با تو در ميان گذارم، و يك چيز مرا بر آن وا ميدارد.
فرماني كه دادهاي و من در عمل به آن كُندي كردهام، كاري كه مرا از آن بازداشتهاي و من به انجام دادنِ آن شتاب ورزيدهام، نعمتي كه به من ارزاني داشتهاي و من در سپاس آن كوتاهي نمودهام، سه چيزي هستند كه مرا باز ميدارند.
اما بخشش و نيكي بسيار تو به كسي كه روي به درگاهت آورد و با خوشبيني به سوي تو آيد، مرا به گفتنِ خواستهام بر ميانگيزد؛ چرا كه هر احسانِ تو بخشش بسيار است، و هر نعمتِ تو نعمتي بيسابقه.
اينك اي معبود من، اين منم كه بر درگاه عزّتِ تو همچون بندهاي فرمانبردار و خوار ايستادهام، و همچون بينوايي عيالوار، شرمسارانه دستِ خواهش دراز كردهام.
اعتراف ميكنم كه در هنگام احسانِ تو جز خودداري از نافرماني تو كاري نكردهام، حال آن كه هيچ گاه از نعمتهاي تو بيبهره نبودهام.
اي معبودِ من، آيا اقرارم به كارهاي ناپسند در پيشگاه تو، مرا سود ميدهد؟ و اعترافم به زشتكاريها مرا از عذاب تو نجات ميبخشد؟ يا در همين حال كه هستم خشمِ خود را بر من واجب كردهاي، و هم اكنون كه تو را ميخوانم غضب خود را دامنگيرم ساختهاي؟
اي خداوند پاك، از تو نااميد نخواهم شد، زيرا دَرِ بازگشت به سوي خود را به رويم گشودهاي. پس به درگاهت مينالم، چونان بندهاي ذليل كه بر خود ستم كرده و حُرمت پروردگارِ خود را شكسته است؛
همان كه گناهانش فزوني يافته و روزگار عمرش سپري شده و چندان كه مينگرد، زمان كار كردنش به سر آمده و زندگياش رو به پايان نهاده است، و به يقين ميداند كه پناهي جز تو ندارد و از عذاب تو گريختن نتواند. پس با توبه روي به درگاهت آورده و آن را براي تو خالص گردانيده و با دلي پاك و پاكيزه در پيشگاهت ايستاده و با صدايي آرام و دگرگون تو را ميخواند.
از فروتني بسيار و سر به زير افكندن در پيشگاه تو قامتش خم گرديده و ترس از تو پاهايش را به لرزه درآورده و گونههايش خيسِ اشك است، و در اين حال، تو را ميخواند كه: اي مهربانترين مهربانان، و اي مهربانترين كسي كه رحمت خواهان سوي تو آيند و جويندگانِ آمرزش پيرامونِ تو گردش كنند. اي آن كه بخشش تو از انتقامت بيشتر، و خشنودي تو از خشمت افزونتر است.
اي آن كه به نيكي از گناه خلق در ميگذري تا ستايشِ تو كنند. اي آن كه بندگانت را به پذيرش توبه عادت دادهاي و با توبه تبهكارانشان را به راه آوردهاي. اي آن كه به اندك كارِ نيك ايشان خرسند شوي و آن كارِ كم را پاداش بسيار دهي. اي آن كه اجابت دعاي بندگان را ضامن شدهاي و با فضل و بخشش خود، به آنان پاداش نيك وعده فرمودهاي.
من آن گنهكارترينِ گنهكاراني نيستم كه آمرزيدهاي؛ من از نكوهيدهترين كساني نيستم كه از تو پوزش خواستهاند و پذيرفتهاي؛ و از ستمكارترينِ ستمكاراني نيستم كه رو به سوي تو آوردهاند و تو نيز [با رحمت خود] به ايشان رو كردهاي.
من اينك به سوي تو برميگردم؛ همچون كسي كه از گذشتهي خود سخت پشيمان است و از بار گرانِ معصيتي كه بر دوش دارد، هراسان است، و از آنچه گرفتار آن شده، شرمسار و دل نگران است.
ميداند كه آمرزش گناهان بزرگ، پيش تو كار سختي نيست، و در گذشتن از خطاهاي سنگين بر تو دشوار نباشد، و بردباري در برابر تباهكاري آشكار ما تو را به زحمت نيندازد، و محبوبترين بندگان تو آن كس است كه در برابرِ تو سركشي نكند و از پافشاري بر گناه بپرهيزد و پيوسته از تو آمرزش خواهد.
خدايا من از گردن كشي در برابرِ تو بيزاري ميجويم و از پافشاري بر گناه به تو پناه ميبرم و از هر كوتاهي كه كردهام آمرزش ميطلبم و بر آن كار كه در آن فرو مانم از تو ياري ميخواهم.
خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و گناه آنچه را بر من واجب كردهاي، بر من ببخشاي، و مرا از كيفري كه سزاوار آنم، بِرَهان، و از آنچه گناهكاران را به وحشت انداز، آسوده بدار؛ زرا تو بر چشمپوشي از گناه توانايي، و تنها به تو اميدِ خطا پوشي هست، و همگان تو را به وصف آمرزش ميشناسند. خواستهي خويش را تنها از تو ميخواهم كه گناهم را جز تو آمرزندهاي نيست. هرگز، هرگز!
من بر خويشتن جز از عذابِ تو نميترسم، كه تنها از تو بايد بيم داشت و تنها از تو بايد آمرزش خواست. بر محمد و خاندانش درود فرست و نيازم را برآور و خواستهام را برسان و گناهم را ببخشاي و مرا از ترس در امان دار، كه تو بر هر كاري توانايي و اين همه بر تو آسان است. چنين باد اي پروردگار هستيها.
💐#صحیفه_سجادیه 💐
🌸دست مرا وسيلهاي كن كه با آن به مردم نيكي رسد،و مخواه كه با كدورتِ منّت نهادن آميخته گردد. مرا از كردار شايسته بهرهمندي ده و از به خود نازيدن بركنار دار.
☘وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْر.
📚صحیفه سجادیه،دعای۲۰📚
دعای سیزدهم صحیفه سجادیه
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي طَلَبِ الْحَوَائِجِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى :
اللَّهُمَّ يَا مُنْتَهَى مَطْلَبِ الْحَاجَاتِ وَ يَا مَنْ عِنْدَهُ نَيْلُ الطَّلِبَاتِ وَ يَا مَنْ لَا يَبِيعُ نِعَمَهُ بِالْأَثْمَانِ وَ يَا مَنْ لَا يُكَدِّرُ عَطَايَاهُ بِالِامْتِنَانِ وَ يَا مَنْ يُسْتَغْنَى بِهِ وَ لَا يُسْتَغْنَى عَنْهُ وَ يَا مَنْ يُرْغَبُ إِلَيْهِ وَ لَا يُرْغَبُ عَنْهُ وَ يَا مَنْ لَا تُفْنِي خَزَائِنَهُ الْمَسَائِلُ وَ يَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حِكْمَتَهُ الْوَسَائِلُ وَ يَا مَنْ لَا تَنْقَطِعُ عَنْهُ حَوَائِجُ الْمُحْتَاجِينَ وَ يَا مَنْ لَا يُعَنِّيهِ دُعَاءُ الدَّاعِينَ. تَمَدَّحْتَ بِالْغَنَاءِ عَنْ خَلْقِكَ وَ أَنْتَ أَهْلُ الْغِنَى عَنْهُمْ وَ نَسَبْتَهُمْ إِلَى الْفَقْرِ وَ هُمْ أَهْلُ الْفَقْرِ إِلَيْكَ. فَمَنْ حَاوَلَ سَدَّ خَلَّتِهِ مِنْ عِنْدِكَ، وَ رَامَ صَرْفَ الْفَقْرِ عَنْ نَفْسِهِ بِكَ فَقَدْ طَلَبَ حَاجَتَهُ فِي مَظَانِّهَا، وَ أَتَى طَلِبَتَهُ مِنْ وَجْهِهَا. وَ مَنْ تَوَجَّهَ بِحَاجَتِهِ إِلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ أَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِهَا دُونَكَ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمَانِ، وَ اسْتَحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَوْتَ الْإِحْسَانِ. اللَّهُمَّ وَ لِي إِلَيْكَ حَاجَةٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْهَا جُهْدِي، وَ تَقَطَّعَتْ دُونَهَا حِيَلِي، وَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي رَفْعَهَا إِلَى مَنْ يَرْفَعُ حَوَائِجَهُ إِلَيْكَ، وَ لَا يَسْتَغْنِي فِي طَلِبَاتِهِ عَنْكَ، وَ هِيَ زَلَّةٌ مِنْ زَلَلِ الْخَاطِئِينَ، وَ عَثْرَةٌ مِنْ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِينَ. ثُمَّ انْتَبَهْتُ بِتَذْكِيرِكَ لِي مِنْ غَفْلَتِي، وَ نَهَضْتُ بِتَوْفِيقِكَ مِنْ زَلَّتِي، وَ رَجَعْتُ وَ نَكَصْتُ بِتَسْدِيدِكَ عَنْ عَثْرَتِي. وَ قُلْتُ سُبْحَانَ رَبِّي كَيْفَ يَسْأَلُ مُحْتَاجٌ مُحْتَاجاً وَ أَنَّى يَرْغَبُ مُعْدِمٌ إِلَى مُعْدِمٍ فَقَصَدْتُكَ، يَا إِلَهِي، بِالرَّغْبَةِ، وَ أَوْفَدْتُ عَلَيْكَ رَجَائِي بِالثِّقَةِ بِكَ. وَ عَلِمْتُ أَنَّ كَثِيرَ مَا أَسْأَلُكَ يَسِيرٌ فِي وُجْدِكَ، وَ أَنَّ خَطِيرَ مَا أَسْتَوْهِبُكَ حَقِيرٌ فِي وُسْعِكَ، وَ أَنَّ كَرَمَكَ لَا يَضِيقُ عَنْ سُؤَالِ أَحَدٍ، وَ أَنَّ يَدَكَ بِالْعَطَايَا أَعْلَى مِنْ كُلِّ يَدٍ. اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ احْمِلْنِي بِكَرَمِكَ عَلَى التَّفَضُّلِ، وَ لَا تَحْمِلْنِي بِعَدْلِكَ عَلَى الِاسْتِحْقَاقِ، فَمَا أَنَا بِأَوَّلِ رَاغِبٍ رَغِبَ إِلَيْكَ فَأَعْطَيْتَهُ وَ هُوَ يَسْتَحِقُّ الْمَنْعَ، وَ لَا بِأَوَّلِ سَائِلٍ سَأَلَكَ فَأَفْضَلْتَ عَلَيْهِ وَ هُوَ يَسْتَوْجِبُ الْحِرْمَانَ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ كُنْ لِدُعَائِي مُجِيباً، وَ مِنْ نِدَائِي قَرِيباً، وَ لِتَضَرُّعِي رَاحِماً، وَ لِصَوْتِي سَامِعاً. وَ لَا تَقْطَعْ رَجَائِي عَنْكَ، وَ لَا تَبُتَّ سَبَبِي مِنْكَ، وَ لَا تُوَجِّهْنِي فِي حَاجَتِي هَذِهِ وَ غَيْرِهَا إِلَى سِوَاكَ وَ تَوَلَّنِي بِنُجْحِ طَلِبَتِي وَ قَضَاءِ حَاجَتِي وَ نَيْلِ سُؤْلِي قَبْلَ زَوَالِي عَنْ مَوْقِفِي هَذَا بِتَيْسِيرِكَ لِيَ الْعَسِيرَ وَ حُسْنِ تَقْدِيرِكَ لِي فِي جَمِيعِ الْأُمُورِ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاةً دَائِمَةً نَامِيَةً لَا انْقِطَاعَ لِأَبَدِهَا وَ لَا مُنْتَهَى لِأَمَدِهَا، وَ اجْعَلْ ذَلِكَ عَوْناً لِي وَ سَبَباً لِنَجَاحِ طَلِبَتِي، إِنَّكَ وَاسِعٌ كَرِيمٌ. وَ مِنْ حَاجَتِي يَا رَبِّ كَذَا وَ كَذَا )وَ تَذْكُرُ حَاجَتَكَ ثُمَّ تَسْجُدُ وَ تَقُولُ فِي سُجُودِكَ( فَضْلُكَ آنَسَنِي، وَ إِحْسَانُكَ دَلَّنِي، فَأَسْأَلُكَ بِكَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِمْ أَن لَا تَرُدَّنِي خَائِباً.
ترجمه دعا:
نيايش آن حضرت در نياز خواهي
خدايا، اي سرانجامِ نيك هزار نياز خواهي.
اي آن كه توفيق رسيدن به خواستهها از توست.
اي آن كه در برابر نعمتهايت عوض نميخواهي.
اي آن كه زلالِ بخشش خود را به منّت نهادن نميآلايي.
اي آن كه تنها به تو بينيازي توان جست و از تو بينياز نتوان بود.
اي آن كه همگان به تو روي ميآورند و از تو روي بر نميتابند.
اي آن كه خواستههاي بسيار، گنجينههاي نعمت را تهي نميگرداند.
اي آن كه هيچ دستاويزي قانون حكمتت را دگرگون نميسازد.
اي آن كه رشتهي نياز نيازمندان از تو بريده نميشود.
اي آن كه بسياريِ دعاي خواهندگان تو را نميرنجاند.
خود را به بينيازي از آفريدگانت ستودهاي، و تو سزاوار اين بينيازي هستي،
و آفريدگان را نيازمندِ
خويش خواندهاي و آنان را سزاست كه نيازمند تو باشند.
هر كس كه سامان كار خويش را از تو بخواهد، و بخواهد كه تو او را بينياز گرداني، خواستهي خود را در آن جا كه بايد، جست و جو كرده و از راهي درست به يافتن آن برآمده است.
و هر كس كه حاجت خود نزد يكي از بندگانِ تو بَرَد و او را سبب كاميابيِ خويش پندارد، خود را در معرض نااميدي گذاشته است و ميسزد كه از نعمتِ تو بهرهاي نبرد.
خدايا، مرا از تو خواستهاي است كه خود از برآوردن آن ناتوانم و چارهجويي آن نتوانم، و نفسم مرا وسوسه ميكند كه برآوردن آن خواسته را از كسي خواهم كه او، خود، نياز از تو خواهد و در خواستهاش از تو بينياز نباشد؛ و اين، خود لغزشي بود از لغزشهاي خطاكاران، و زمين خوردني چون زمين خوردنِ گنهكاران.
آن گاه به هشدار تو از خوابِ بيخبري به خود آمدم، و به توفيق تو، پس از لغزش برخاستم، و چون به راهم آوردي، ديگر زمين نخوردم و باز گرديدم،
و گفتم: پاك و منزّه است پروردگار من، چگونه ميشود نيازمندي از نيازمندي چون خود حاجت خواهد و تهي دستي نياز خواه تهي دستي گردد؟
پس اي معبود من، با اشتياقِ تمام به سويت آمدم، و با اعتماد، دست اميد به دامانِ تو زدم،
و دانستم كه كوه خواستههاي من، پيش توانگري تو، كوچك است، و انبوه چشمداشتِ من از تو، در برابر رحمتهاي تو اندك؛ گنجايش لطفِ تو بيش از نيازِ خواهندگان است، و دستِ بخشش تو بالاتر از همهي دستان.
خدايا، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و به لطف خود با من آن كن كه بخشش بسيار تو را سزاوار است، و به عدل خود با من آن مكن كه مرا شايسته است. من نخستين كسي نيستم كه به تو روي آورد و تو او را نعمت دادي، حال آن كه سزوار رانده شدن بود، و نخستين كسي نيستم كه دست خواهش به سويت دراز كرد و تو خواستهاش را برآوردي، حال آن كه سزاوار نااميدي بود.
خدايا، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و دعاي مرا اجابت كن و ندايم را پاسخ گو و بر زاريهاي من رحمت آور و آواز مرا بشنو
مرا از خودت نااميد مساز، و رشتهي پيوند من با خودت را مگسل، و در اين نياز كه اكنون از تو ميخواهم، و هر نياز ديگر، مرا به ديگران حواله مكن.
و پيش از آن كه از اين جا برخيزم، خود، برآوردنِ خواستهام را بر عهده بگير، و با آسان كردن سختيها بر من، نيازم را برآورده ساز و مرا به خواستهام برسان، و در هر كار، آنچه خير من در آن است، برايم مقدّر فرما.
خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست؛ درودي پيوسته و بالنده؛ بيگسست و بيپايان، و اين درود را ياري رسانِ من و وسيلهي برآمدنِ حاجتم گردان، كه تو كارگشايِ نيكو خصالي.
اي پروردگارِ من، خواهشم از تو اين است كه... [خواستهي خود را به ياد ميآوري و به سجده ميروي و ميگويي:] بخشش بسيار تو خاطرم را آسوده و احسانت مرا به سوي تو راه نمود. پس تو را به خودت و به محمد و خاندانش ـ كه درود تو بر آنان باد ـ سوگند ميدهم و از تو ميخواهم كه مرا دستِ تهي و نااميدي برنگرداني.
#صحیفه_سجادیه
📸 علامه طباطبایی: ما کاری جز خودسازی نداریم
🔰آباد کردن آخرت
💠وَ اعْمُرْ لَيْلِي بِإِيقَاظِي فِيهِ لِعِبَادَتِكَ ، وَ تَفَرُّدِي بِالتَّهَجُّدِ لَكَ ، وَ تَجَرُّدِي بِسُكُونِي إِلَيْكَ ، وَ إِنْزَالِ حَوَائِجِي بِكَ ، وَ مُنَازَلَتِي إِيَّاكَ فِي فَكَاكِ رَقَبَتِي مِنْ نَارِكَ ، وَ إِجَارَتِي مِمَا فِيهِ أَهْلُهَا مِنْ عَذَابِکَ .
🔸بار خدايا، شبم را آباد دار: به بيدار ماندنم براى عبادت تو و شب زنده داريم در تنهايى براى تو و بريدن از همگان و آرامش يافتن تنها به تو و آوردن حوايج به درگاه تو و اصرار در طلب براى رهاييم از آتش جهنم و زنهار دادنم از عذابى كه گنهكاران در آن گرفتارند.
📖دعای شماره 47 ، فراز شماره 123
#صحیفه_سجادیه
💠الَهِي فَلَا تَحْرِمْنِي خَيْرَ الآْخِرَةِ وَ الْأُولَى لِقِلَّةِ شُكْرِي ، وَ اغْفِرْ لِي مَا تَعْلَمُ مِنْ ذُنُوبِي .
اى خداوند، مرا به سبب اندك بودن سپاسگزاريم از خير دنيا و آخرت محروم مكن. گناهانم را كه تنها تو مىدانى چيست بيامرز.
📖دعای شماره 51 ، فراز شماره 13
دعای چهاردهم: «دُعَاؤُهُ فِی الظُّلَامَاتِ»
- دعاى آن حضرت در دادخواهى از ستمگران -
(وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیهِ السَّلَامُ إِذَا اعْتُدِی عَلَیهِ أَوْ رَأَى مِنَ الظَّالِمِینَ مَا لَا یحِبُّ:)
دعاى چهاردهم از دعاهاى امام علیه السّلام است هنگامی كه ستمى به آن حضرت می رسید یا از ستمكاران چیزى (زیانى بر خود یا بر یكى از شیعیانش) می دید كه خوش نمی داشت:
(1) یا مَنْ لَا یخْفَى عَلَیهِ أَنْبَاءُ الْمُتَظَلِّمِینَ
اى آنكه خبرهاى شكوه كنندگان از ستم بر او پنهان نیست.
(2) وَ یا مَنْ لَا یحْتَاجُ فِی قَصَصِهِمْ إِلَى شَهَادَاتِ الشَّاهِدِینَ.
و اى آنكه در سرگذشت هاى ایشان از گواهی هاى گواهان بى نیاز است (چون به آشكار و نهان دانا است).
(3) وَ یا مَنْ قَرُبَتْ نُصْرَتُهُ مِنَ الْمَظْلُومِینَ
و اى آنكه یارى او به ستم رسیدگان نزدیك است (به زودى آنها را یارى خواهد نمود).
(4) وَ یا مَنْ بَعُدَ عَوْنُهُ عَنِ الظَّالِمِینَ
و اى آنكه مدد او از ستمگران دور است (ایشان را یارى نمی كند).
(5) قَدْ عَلِمْتَ، یا إِلَهِی، مَا نَالَنِی مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مِمَّا حَظَرْتَ وَ انْتَهَكَهُ مِنِّی مِمَّا حَجَزْتَ عَلَیهِ، بَطَراً فِی نِعْمَتِكَ عِنْدَهُ، وَ اغْتِرَاراً بِنَكِیرِكَ عَلَیهِ.
اى خداى من، تو می دانى آنچه از فلان فرزند فلان به من رسیده از آنچه (ظلم و تعدّى) كه آن را نهى كرده اى، و از آنچه از من هتك حرمت نموده و آن را بر او منع نموده اى، و ستم او از طغیان و سركشى در نعمت تو است كه به او رسیده و از بى باكى و نترسیدن از كیفر تو است بر او (هنگام خواندن دعا به جاى فلان ابن فلان نام ستمگر و پدرش برده شود).
(6) اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ خُذْ ظَالِمِی وَ عَدُوِّی عَنْ ظُلْمِی بِقُوَّتِكَ، وَ افْلُلْ حَدَّهُ عَنِّی بِقُدْرَتِكَ، وَ اجْعَلْ لَهُ شُغْلًا فِیمَا یلِیهِ، وَ عَجْزاً عَمَّا ینَاوِیهِ
بار خدایا بر محمّد و آل او درود فرست، و ستم كننده و دشمن مرا به قدرت خود از ستم بر من بازدار، و با توانایى خود برّندگى (دشمنى) او را از من بشكن و براى او كارى كه در خور او است قرار ده (تا به آن مشغول شده از من چشم بپوشد) و او را در برابر کسی که با او دشمنى می كند ناتوان گردان.
(7) اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تُسَوِّغْ لَهُ ظُلْمِی، وَ أَحْسِنْ عَلَیهِ عَوْنِی، وَ اعْصِمْنِی مِنْ مِثْلِ أَفْعَالِهِ، وَ لَا تَجْعَلْنِی فِی مِثْلِ حَالِهِ
بار خدایا بر محمّد و آل او درود فرست، و او را به ستم كردن به من رخصت مده، و مرا در تسلّط بر او نیكو كمك فرما، و از بجا آوردن مانند كارهاى او نگهدار، و در مانند حال او قرار مده (مرا از ستم به دیگران و متصف شدن به خوهاى ناپسندیده مانند او حفظ فرما).
(8) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعْدِنِی عَلَیهِ عَدْوَى حَاضِرَةً، تَكُونُ مِنْ غَیظِی بِهِ شِفَاءً، وَ مِنْ حَنَقِی عَلَیهِ وَفَاءً.
بار خدایا بر محمّد و آل او درود فرست، و مرا در برابر او یارى نما یارى نمودن آماده اى كه (چشم به راه آن نباشم تا) خشم به او بهبودى من باشد، و كینه ام را به سر رساند (یارى كه خشم را فرو نشاند و دادم را از او بستاند).
(9) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَوِّضْنِی مِنْ ظُلْمِهِ لِی عَفْوَكَ، وَ أَبْدِلْنِی بِسُوءِ صَنِیعِهِ بِی رَحْمَتَكَ، فَكُلُّ مَكْرُوهٍ جَلَلٌ دُونَ سَخَطِكَ، وَ كُلُّ مَرْزِئَةٍ سَوَاءٌ مَعَ مَوْجِدَتِكَ.
بار خدایا بر محمّد و آل او درود فرست، و در عوض ستمى كه او به من كرده مرا مشمول عفو و بخشش خود گردان، و به جاى بدرفتارى او رحمتت به من عطا فرما، زیرا هر ناپسندى در برابر خشم تو اندك و هر اندوهى با پیشامد غضب تو هموار است.
(10) اللَّهُمَّ فَكَمَا كَرَّهْتَ إِلَی أَنْ أُظْلَمَ فَقِنِی مِنْ أَنْ أَظْلِمَ.
بار خدایا همچنان كه ناپسند من گردانیدى كه ستم بكشم مرا از اینكه (به دیگرى) ستم كنم نگهدار.
(11) اللَّهُمَّ لَا أَشْكُو إِلَى أَحَدٍ سِوَاكَ، وَ لَا أَسْتَعِینُ بِحَاكِمٍ غَیرِكَ، حَاشَاكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ صِلْ دُعَائِی بِالْإِجَابَةِ، وَ اقْرِنْ شِكَایتِی بِالتَّغْییرِ.
به كسى جز تو شكوه نمی كنم، و از حكم كننده اى (بین ظالم و مظلوم) جز تو یارى نمی طلبم، آراسته و پاك می دانم تو را كه چنین كنم، پس بر محمّد و آل او درود فرست، و دعاى مرا به اجابت پیوند (بین دعا و اجابت فاصله اى قرار مده) و شكوه مرا با تغییر و از بین بردن همراه ساز (ستم ستمگر را از من دفع فرما تا شكوه ام پایان یابد).
(12) اللَّهُمَّ لَا تَفْتِنِّی بِالْقُنُوطِ مِنْ إِنْصَافِكَ، وَ لَا تَفْتِنْهُ بِالْأَمْنِ مِنْ إِنْكَارِكَ، فَیصِرَّ عَلَى ظُلْمِی، وَ یحَاضِرَنِی بِحَقِّی، وَ عَرِّفْهُ عَمَّا قَلِیلٍ مَا أَوْعَدْتَ
دعای 15 - دعاي آنحضرت به وقت بيماري
وَ كانَ مِنْ دُعائِهِ عليهالسلام اِذا مرضَ اَوْ نَزَلَ بِهِ كَرْبٌ اَوْ بَليّةٌ
« وقت بیمارى یا روى آوردن اندوه و بلا»
اَللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلى ما لَمْ اَزَلْ اَتَصَرَّفُ فيهِ مِنْ سَلامَةِ
بارخدایا، تو را سپاس بر نعمت تندرستى بدن که همواره و پیوسته از آن برخوردار بودم،
بَدَنى، وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلى ما اَحْدَثْتَ بى مِنْ عِلَّةٍ فى جَسَدى،
و سپاس تو را بر آن بیمارى که در جسمم پدید آوردهاى،
فَما اَدْرى، يا اِلهى، اَىُّ الْحالَيْنِ اَحَقُّ بِالشُّكْرِ لَكَ؟، وَ اَىُّ
اى خداى من نمىدانم که کدام یک از این دو حال براى شکر به درگاهت سزاوارتر است، و کدام یک
الْوَقْتَيْنِ اَوْلى بِالْحَمْدِ لَكَ؟ اَ وَقْتُالصِّحَّةِ الَّتى هَنَّاْتَنى فيها
از این دو وقت حمد تو را شایستهتر؟ آیا زمان سلامت که روزیهاى پاکیزهات را بر من گوارا ساختهاى،
طَيِّباتِ رِزْقِكَ، وَنَشَّطْتَنى بِها لِابْتِغآءِ مَرْضاتِكَ وَ فَضْلِكَ،
و به سبب آن براى به دست آوردن رضایت و نعمتهایت به من نشاط بخشیدهاى،
وَقَوَّيْتَنى مَعَها عَلى ما وَفَّقْتَنى لَهُ مِنْطاعَتِكَ، اَمْ وَقْتُالْعِلَّةِ
و به سبب آن تندرستى به من نیرو داده تا به طاعتت توفیق یابم، یا به هنگام بیمارى که مرا
الَّتى مَحَّصْتَنى بِها، وَالنِّعَمِ الَّتى اَتْحَفْتَنى بِها، تَخْفيفاً لِما
به آن پاک مىسازى، و نعمتهائى که به من تحفه دادهاى، تا گناهانى را
ثَقُلَ بِهِ عَلَىَّ ظَهْرى مِنَ الْخَطيئآتِ، وَ تَطْهيراً لِمَا انْغَمَسْتُ
که از آن گرانبار شدهام تخفیف دهى، و مرا از سیّئاتى که در آن فرو رفتهام
فيهِ مِنَ السَّيِّئاتِ، وَتَنْبيهاً لِتَناوُلِ التَّوْبَةِ، وَتَذْكيراً لِمحْوِالْحَوْبَةِ
پاک نمایى، و آگاهیم دهى که پلیدى گناه را به توبه از دل بشویم، و با یادآورى نعمت قدیم، گناه بزرگم را
بِقَديمِ النِّعْمَةِ؟ وَ فى خِلالِ ذلِكَ ما كَتَبَ لِىَ الْكاتِبانِ مِنْ
از پروندهام محو نمایم، و در خلال این بیمارى از جمله تحفهها که به من عنایت مىکنى این است که فرشتگان به حساب من
زَكِىِّ الْاَعْمالِ، ما لا قَلْبٌ فَكَّرَ فيهِ، وَلا لِسانٌ نَطَقَ بِهِ، وَلا
اعمال پاکیزهاى نوشتهاند که فکر آن به خاطرى نگذشته، و بر زبانى نرفته، و هیچ
جارِحَةٌ تَكَلَّفَتْهُ، بَلْ اِفْضالاً مِنْكَ عَلَىَّ، وَ اِحْساناً مِنْ
یک از اعضاء در انجامش رنجى نبرده، بلکه این همه از باب تفضل و احسان
صَنيعِكَ اِلَىَّ. اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ حَبِّبْ اِلَىَّ
تو بر من نوشته شده. بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و آنچه را برایم
ما رَضيتَ لى، وَ يَسِّرْ لى ما اَحْلَلْتَ بى، وَ طَهِّرْنى مِنْ دَنَسِ
پسندیدهاى درنظرم محبوب ساز، وتحمل آنچه را برمن وارد نمودهاىآسان ساز، و مرا از آلودگى اعمال
ما اَسْلَفْتُ، وَامْحُ عَنّى شَرَّ ما قَدَّمْتُ، وَاَوْجِدْنى حَلاوَةَ
گذشته پاک کن، و شرّ اعمال گذشتهام را از من بزداى، و از لذّت عافیت کامیابم
الْعافِيَةِ، وَاَذِقْنى بَرْدَ السَّلامَةِ، وَاجْعَلْ مَخْرَجى عَنْ عِلَّتى
فرما، و گوارایى تندرستى را به من بچشان، و لطفى کن که از بستر این مرض به سوى عفو و بخشایش
اِلى عَفْوِكَ، وَمُتَحَوَّلى عَنْ صَرْعَتى اِلى تَجاوُزِكَ، وَ خَلاصى
تو راه خلاص یابم، و از این زمینگیرى به گذشت تو انتقال یافته، و از این اندوه و گرفتارى
مِنْ كَرْبى اِلى رَوْحِكَ، وَ سَلامَتى مِنْ هذِهِ الشِّدَّةِ اِلى
به راحت تو خلاص یابم، و از این دشوارى به فرج و گشایش تو
فَرَجِكَ، اِنَّكَ الْمُتَفَضِّلُ بِالاِْحْسانِ، الْمُتَطَوِّلُ بِالْاِمْتِنانِ،
سلامت یابم، که همانا تو بىاستحقاق ما احسان روا مىدارى، و نعمت بىدریغ نثار مىکنى،
الْوَهّابُ الْكَريمُ، ذُوالْجَلالِ وَالْاِكْرامِ.
و بخشندهاى کریمى که عطایت را پایانى نیست، و داراى جلال و اکرامى.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_استوری
💥شوخی با نامحرم
#صحیفه_سجادیه
💠رَبِّ أَفْحَمَتْنِي ذُنُوبِي ، وَ انْقَطَعَتْ مَقَالَتِي ، فَلَا حُجَّةَ لِي ، فَأَنَا الْأَسِيرُ بِبَلِيَّتِي ، الْمُرْتَهَنُ بِعَمَلِي ، الْمُتَرَدِّدُ فِي خَطِيئَتِي ، الْمُتَحَيِّرُ عَنْ قَصْدِي ، الْمُنْقَطَعُ بِي .
💠اى پروردگار من، گناهانم زبانم را بند آوردهاند و از گفتار عاجز آمدهام و ياراى آنم نيست كه عذرى آورم يا حجتى اقامه كنم. اسير بليه ى خويشتنم و در گرو اعمال خود. در وادى خطاى خود سرگردانم و ندانم به كجا مىروم، چونان مسافرى از همه جا بريده و در راه مانده.
📖دعای شماره 53 ، فراز شماره 1
وَكانَ مِنْ دُعائِهِ عليهالسلام اِذَا اسْتَقال مِن ذُنوبِهِ، اَوْتَضَرَّعَ فى طَلَبِ الْعَفْوِ عَنْ عُيوبِهِ
« آمرزشخواهى از گناهان»
اَللَّهُمَّ يا مَنْ بِرَحْمَتِهِ يَسْتَغيثُ الْمُذْنِبُونَ، وَ يا مَنْ اِلى
بارخدایا، اى که گناهکاران به رحمتت فریارسى مىکنند، و اى که بیچارگان
ذِكْرِ اِحْسانِهِ يَفْزَعُ الْمُضْطَرُّونَ، وَ يا مَنْ لِخيفَتِهِ يَنْتَحِبُ
به یادآورى احسانت پناه مىبرند، اى که خطاکاران از بیم تو به شدت
الْخاطِئُونَ، يا اُنْسَ كُلِّ مُسْتَوْحِشٍ غَريبٍ، وَ يا فَرَجَ كُلِّ
گریه مىکنند، اى همدم هر وحشتزده دور از وطن، اى گشایش هر
مَكْرُوبٍ كَئيبٍ، وَ يا غَوْثَ كُلِّ مَخْذُولٍ فَريدٍ، وَ يا عَضُدَ
اندوهگین دلشکسته، اى فریادرس هر درمانده تنها، اى مددکار
كُلِّ مُحْتاجٍ طَريدٍ، اَنْتَ الَّذى وَسِعْتَ كُلَّ شَىْءٍ رَحْمَةً
هر محتاج رانده شده، تویى که رحمت و دانشت همه چیز را فرا
وَعِلْماً، وَاَنْتَ الَّذى جَعَلْتَ لِكُلِّ مَخْلُوقٍ فى نِعَمِكَ سَهْماً،
گرفته، تویى که هر آفریده را از نعمتهایت بهرهاى مقرر فرمودهاى،
وَ اَنْتَ الَّذى عَفْوُهُ اَعْلى مِنْ عِقابِهِ، وَ اَنْتَ الَّذى تَسْعى
تویى که عفوت بر عقابت غلبه دارد، و تویى که مهرت پیشاپیش
رَحْمَتُهُ اَمامَ غَضَبِهِ، وَ اَنْتَ الَّذى عَطآؤُهُ اَكْثَرُ مِنْ مَنْعِهِ،
غضبت در حرکت است، و تویى که عطایت از منعت بیشتر است،
وَ اَنْتَ الَّذِى اتَّسَعَ الْخَلآئِقُ كُلُّهُمْ فى وُسْعِهِ، وَ اَنْتَ الَّذى
و تویى که پهنه رحمت و مهرت همه آفریدگان را فراگرفته، و تویى که چون
لايَرْغَبُ فى جَزآءِ مَنْ اَعْطاهُ، وَاَنْتَ الَّذى لايُفْرِطُ فى عِقابِ
نعمت به کسى مرحمت کنى چشم پاداش از او ندارى، و تویى که در کیفر عاصیان
مَنْ عَصاهُ، وَ اَنَا يا اِلهى، عَبْدُكَ الَّذى اَمَرْتَهُ بِالدُّعآءِ فَقالَ:
از اندازه نمىگذرى، و من، اى خداى من، آن بنده توام که او را به دعا فرمان دادى پس
لَبَّيْكَ وَ سَعْدَيْكَ، ها اَنَاذا، يارَبِّ مَطْرُوحٌ بَيْنَ يَدَيْكَ،
لبّیک و سَعْدَیْکَ گفت و فرمانت را بجاى آورد، اینک منم اى پروردگار من که در پیشگاهت به خاکسارى درافتادهام،
اَنَا الَّذى اَوْقَرَتِ الْخَطايا ظَهْرَهُ، وَاَنَا الَّذى اَفْنَتِ الذُّنُوبُ
منم که خطاها پشتم را گرانبار کرده، و منم که گناهان عمرم را به تباهى
عُمُرَهُ، وَاَنَا الَّذى بِجَهْلِهِ عَصاكَ وَلَمْ تَكُنْ اَهْلاً مِنْهُ لِذاكَ.
برده، و منم که از سر جهالت تو را نافرمانى کردهام در صورتى که تو شایسته این نبودىکه من چنین کنم.
هَلْ اَنْتَ يااِلهى، راحِمٌ مَنْ دَعاكَ فَاُبْلِغَ فِىالدُّعآءِ؟ اَمْ اَنْتَ
اى خداى من، آیا اگر کسى تو را بخواند بر او رحمت مىآورى تا در دعا بکوشم؟ یا کسى را که
غافِرٌ لِمَنْ بَكاكَ فَاُسْرِعَ فِى الْبُكآءِ؟ اَمْ اَنْتَ مُتَجاوِزٌ عَمَّنْ عَفَّرَ
به درگاهت بنالد مىآمرزى تا در گریه شتاب نمایم؟ یا از کسى که از سرِ فروتنى صورت به خاک درگاهت
لَكَ وَجْهَهُ تَذَلُّلاً؟ اَمْ اَنْتَ مُغْنٍ مَنْ شَكا اِلَيْكَ فَقْرَهُ تَوَكُّلاً؟
بساید درمىگذرى؟ یا کسى را که به پیشگاهت از سرِاعتماد از فقر و ندارى خود شکوه کند بىنیاز مىگردانى؟
اِلهى لاتُخَيِّبْ مَنْ لايَجِدُ مُعْطِياً غَيْرَكَ، وَلاتَخْذُلْ مَنْ
اى خداى من، آن را که جز تو عطا کنندهاى نمىیابد ناامید مکن، و کسى را که از
لايَسْتَغْنى عَنْكَبِاَحَدٍ دُونَكَ. اِلهى فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ،
تو به غیر تو بىنیاز نمىشود بىیارى مگذار. خداى من، پس بر محمد و آلش درود فرست،
وَ لاتُعْرِضْ عَنّى وَ قَدْ اَقْبَلْتُ عَلَيْكَ، وَ لاتَحْرِمْنى وَ قَدْ رَغِبْتُ
و اکنون که به تو روى آوردهام از من روى مگردان، و در حالى که دل به تو دادهام محرومم
اِلَيْكَ، وَلاتَجْبَهْنى بِالرَّدِّ وَقَدِ انْتَصَبْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ، اَنْتَ
منما، و اکنون که در درگاهت به پاى ایستادهام دست رد به سینهام مزن. تویى
الَّذى وَصَفْتَ نَفْسَكَ بِالرَّحْمَةِ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ،
که ذات خود را به رحمت و مهر توصیف کردهاى، پس بر محمد و آلش درود فرست،
وَارْحَمْنى، وَاَنْتَ الَّذى سَمَّيْتَ نَفْسَكَ بِالْعَفْوِ، فَاعْفُ
و بر من رحمت آور، و تویى آن که خود را خطابخش نامیدهاى، پس مرا عفو
عَنّى. قَدْ تَرى، يا اِلهى، فَيْضَ دَمْعى مِنْ خيفَتِكَ، وَ وَجيبَ
کن، بىشک مىنگرى اى خداى من، از خوفت جریان اشکم را، و از ترست
قَلْبى مِنْ خَشْيَتِكَ، وَانْتِقاضَ جَوارِحى مِنْ هَيْبَتِكَ، كُلُّ
پریشانى دلم را، و از هیبتت لرزش اعضایم را، این همه
ذلِكَ حَيآءٌ مِنْكَ لِسُوءِ عَمَلى، وَ لِذاكَ خَمَدَ صَوْتى عَنِ
از شرمسارى من به خاطر سوء رفتار من است، و به همین خاطر از شدّت زارى به درگاهت صدایم
الْجَأْرِ اِلَيْكَ، وَكَلَّ لِسانى عَنْ مُناجاتِكَ. يااِلهى، فَلَكَالْحَمْدُ،
فرو خفته، و زبان