⛔️ شبهه: ⛔️ سیدعلی خامنه ای "ایرانی الاصل" نیست! من، احساسِ همینجوری ای دارم به یک افقِ محو اما حتماً محسوس. که همان افق، یک چیزک هایی نشانم می دهد بی اعوجاج. چه؟ این که: حتماً یک ارتباط قوی ای باید باشد میان حنجره های فحاش و پرخاشگر و فریب گسترِ بعضی ها، و بقای بعضی ها. ریسمانِ امتداد این حنجره های فعال را که می گیرم و پیش می روم، می رسم به ارتباط قویِ میان مداحان و روضه خوانان و قاریان قرآن از یکسوی، و بقای نظام مقدس از دیگر سوی. نیز از آن میان، یک ارتباطکی هم پیدا کرده ام میان لواطگریِ یک قاریِ لواطگر از یکسوی، و ایرانی الاصل نبودنِ مسئولی که حتماً باید ایرانی باشد – و نیست اما - از دیگر سوی. چرا که اگر این ارتباطک نبود، تکلیفِ پرونده ی این قاری لواطگر خیلی پیش از این ها روشن شده بود. نه این که به اشاره ی شخص رهبر، جلال الدین فارسیِ قاتل، از حکم قصاص و اعدام برهد صرفاً بخاطرِ رفاقتی که میان این دو بوده، و نیز پرونده ی لواطگریِ این قاریِ محبوب، به تعویقی از جنسِ "بیگانگی" درافتد. بیگانگی که می گویم، شما امتدادش را تا هرکجای نظام مقدس و بویژه آن لفظِ لفّاظی که از میان دو لب مبارک حضرت آیت الله جوادی آملی بیرون جهید، رد بگیرید. بیگانگی یعنی این که: جلال الدین فارسی، صرفاً بخاطرِ این که پدرش افغانستانی بوده، و طبعاً بخاطر این که خودش نمی تواند ایرانی الاصل باشد، از گردونه ی نخستین انتخابات ریاست جمهوریِ ایران کنار گذارده شود، و تو، که پدرت در نجف بدنیا آمده، و خودت که با این حساب مطلقاً ایرانی الاصل نیستی، جوری به چشمان قانون زل بزنی که فراتر از رییس جمهور و هر بنی بشری، "بتوانی" رهبرِ کشوری به اسم ایران شوی، و به همان کشوری که نامش ایران است به چشم یک غنیمتِ غلمانی بنگری. خودمانیم، ما عجب مردم ملنگی بوده و هستیم با این خماریِ خمیده گری. که هر تازه واردی بتواند بیاید و کاره ای در سرزمین مان بشود و بر پشتمان بار بنهد و قاری قرآنش با پشت فرزندانمان آن بکند و دادستانش در کهریزک آن بکند و عربستانی ها در فرودگاهشان، آن. می گویند: غضنفری بود تبحرش "قنفذ"گری. که بر پشتِ درهای چوبی مردم کپه ی آتش می نهاد و خود به گریستن می ایستاد و بر سر و سینه می کوفت و با صدای سوزناکی می سرود: عزا عزاست اینجا. در که می پُکید و وا می رفت، اشتلم کنان به اندرون می رفت و دلی از عزا در می آورد با اهالی خانه. بقول جوونا: عزا داری ات تو حلقم غضنفر! ✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅ 1⃣نوری زادجان،همی عاقبت اینکه خودرامدام به درودیوارمیزدی،تاشایدزخمی برسروصورتت نقش ببنددورسانه های دست چندمی بیگانه،آدم حسابت کنندومثلااسطوره روشنفکری شوی،سبب گردیدکه ازنعمت خردوعقل محروم مانی وبه سبب ضربات خودزده برسرت،نیروی تعقلت"همینجوری ای"زایل گردد! احساس "همينجوری ای"يت رادر افق نادانیت محوکن وکمی خردِنداشته ات راتوشه راهت کن. ریسمان رانادرست به دستت داده اند تاازفراسویت،همچون عروسک خیمه شب بازی،بازیت دهند! نیک بنگرچه می گویم،تاشایدقوه تعقلت کمی به زبان بی منطقت متصل گرددوسخن کمتربه گزافه گویی! ✅🍀 2⃣حکم و قضاوت برآن قاری را،محکمه به استناددلیل تعیین خواهدکرد،نه دروغگویان صدای آمریکاکه خودشان یدطولادرانواع و انحاء مفاسدجنسی وغیرجنسی دارندو تشت رسواییشان چنان ازبام برافتاده که گوینده مورد نظرت,مدتی به جرم ارتباط نامشروع باهمکارش،ممنوع التصویربوددرآن رسانه اجنبی پرست و اجنبی پرورصدای آمریکا. ✅🍀 3⃣وانگهی،فرض کنیم(فقط و فقط فرض کنیم)که یک قاری قرآن،قاتل یادزدباشد،مگرقراراست همه خواننده و قاریان این کتاب،معصوم باشند؟! چطورعقلکت به تونمی گویدکه فرق است،میان عامل به یک دستورو قرائت کننده آن دستور؟! ابلیس خداراهزاران سال میپرستید،مگرلغزش وی،به معنای لغزش خداونداست؟اگردانشجویی درامتحان،مردودگردید،بایدحکم به خطای کتاب داد.✅🍀