چهارم . علامه طباطبائي و سياست : هر چند پيوند دين و سياست در اسلام و سيره بزرگان دين و علماي اسلام، اصلي ثابت و مسلم است اما در بررسي ميزان فعاليت هاي سياسي علما بايد به اين مهم توجه داشت که اين موضوع با عوامل مختلفي در ارتباط مي باشد. 1. توانايي هاي اشخاص: «لا يکلف الله نفسا الا وسعها» (بقره، آيه 286). از اين رو مشاهده مي نماييم که برخي علماء با توجه شناختي که از توانايي ها و استعدادهاي خويش داشتند، به همان ميزان در مسائل مختلف از جمله موضوعات سياسي وارد مي شده اند. 2. شرايط محيطي و ميزان احساس نياز: بسياري مواقع علت اين که علماء در مسائل اظهار نظر نمي کنند نه به خاطر عدم اهتمام به آن مسأله بلکه به خاطر احساس عدم نياز به اظهار نظر مي باشد خصوصا در شرايطي که فقيهي عادل و جامع الشرايط هدايت و رهبري جامعه اسلامي را به عهده گرفته و رهنمودهاي لازم را ارائه مي نمايند. بنابراين در چنين شرايطي ديگر ضرورتي براي ورود ساير علماء و اظهار نظر نمي ماند. هر چند مسلما در برخي موضوعات که با سرنوشت جامعه اسلامي در ارتباط است اظهار نظر و مشارکت آنان مي تواند پشتوانه عظيمي براي نظام اسلامي محسوب گردد. خلاصه در بررسي چرايي ميزان فعاليت سياسي هر يک از بزرگان خصوصا در زمان کنوني بايد به اين قبيل مسائل توجه داشت. نه اين که عدم مشهود بودن فعاليت هاي سياسي آنان را دليل بر، مطلوب بودن کناره گيري افراد جامعه از فعاليت ها و مشارکت هاي سياسي دانست. بلکه هر فرد بايد با شناخت وظايف و تکاليف فردي و اجتماعي خويش و نقش و جايگاهي که در جامعه و نظام اسلامي دارد به انجام وظايف خود در عرصه هاي مختلف سياسي، اجتماعي و... بپردازد و بهترين الگو هم در چنين شرايطي، اسوه هاي کامل بشريت؛ يعني پيامبر اکرم(ص) و ائمه معصومين(ع) و جانشين واقعي آنان يعني ولي فقيه جامع الشرايط مي باشد. استاد علامه (ره) بمعني مصطلح سياست، «سياسي» نبود، ولي اين بمعني عدم اهتمام به مسائل جامعه و مردم نيست. پيش از حوادث 15خرداد و درمسائل مربوط به انجمن هاي ايالتي ولايتي، و پس از فاجعه قتل عام مردم در 15خرداد، استاد علامه هميشه طرف «مشورت» مراجع عظام بود و درجلسات اين بزرگان شركت ميكرد و حتي در بعضي از اعلاميه هاي مشترك مراجع عظام قم، امضاي ايشان هم هست. اما پس از آنكه اعلاميه ها و بيانيه ها «تك امضائي» شد ايشان بطور مستقل اعلاميه اي ندادند ولي «سكوت» هم نكرده بودند و به هرنحو مقدور با مراجع وكليت روحانيت مبارز «هماهنگي» داشت و اغلب روحانيون مبارز از شهيد مطهري و بهشتي و مفتح و قدوسي و غير هم، همه شاگردان علامه طباطبايي بودند و بدون شك تربيت فكري - معنوي اين بزرگان، توسط علامه طباطبايي، نقشي اساسي در حركت آنها داشت. درباره مسائل جهان اسلام، از جمله مسئله فلسطين، استاد علامه همواره فعال بود و حتي در مورد لزوم كمك به مردم فلسطين، ايشان اعلاميه اي را همراه شهيد مطهري و مرحوم آيت الله سيدابوالفضل موسوي زنجاني منتشر ساخت كه در آن ضمن افتتاح حساب بانكي در بانك هاي: ملي، صادرات و بازرگاني، مردم را به ياري مردم ستمديده فلسطين فراخوانده بود. يکي از شاگردان علامه طباطبايي ميگويد: «از خصوصيات علامه طباطبايي، اين بود که هيچگاه از کسي بدگويي نميکردند. در طي 35 سال ارتباط با ايشان، جز بدگويي از دربار و رژيم طاغوت، حتي يکبار هم بدگويي کسي را از ايشان نشنيدم .» آيت الله مطهري از معماران فکري انقلاب اسلامي درباره علامه طباطبايي مي‌گويند : « علامه طباطبايي رابطه عاطفي و فکري بسيار نزديکي با امام خميني(ره) داشتند.» امام خميني (ره) درباره علامه طباطبايي مي‌فرمايد: « آقاي طباطبايي مرد بزرگي است و حفظ ايشان با اين مقام علمي لازم است » .همچنين ايشان در اوايل انقلاب خطاب به علامه طباطبايي فرموده بودند : «همجواري شما براي ما مغتنم است .» مقام معظم رهبري، حضرت آيتاللّه خامنهاي، در قسمتي از پيام خود به مناسبت سالگرد ارتحال علامه طباطبايي، ايشان را چنين ستودند: «او (علامه طباطبايي) مجموعهاي از معارف و فرهنگ اسلام بود، فقيه بود، حکيم بود، آگاه از اندوختههاي فلسفي شرق و غرب بود، مفسّر قرآن بود، از علوم اسلامي، يعني علومي که از اسلام نشأت گرفته، يا از آن تغذيه کرده است، مطلع بود... شخصيت او، در لابه لاي اين دانستنيهاي بسيار، به کمک رياضتي مداوم و درازمدت پرورده، صيقل يافته و پرداخته شده بود. از کسانيبودکهتنها مکتبجامعي چون اسلام ميتواندامثال او را در دامان پربرکت خويش پرورش دهد». (منبع : ماهنامه گلبرگ ) جهت آگاهي بيشتر ر.ک : انديشه سياسي علامه طباطبائي، قم، نشر: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، پژوهشکده علوم و انديشه سياسي. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبري،