یک خیزش اجتماعی و قیام مردمی مانند 15 خرداد 1342 را می شود با توپ و تانک سرکوب کرد و مردم را چون برگ خزان آن گونه که در 15 خرداد رخ داد بر زمین ریخت و از کشته ها پشته ساخت و گمان کرد که همه چیز تمام شده است ولی بر اساس قانون پایستگی انرژی که شکلی از آن در جامعه نیز ساری و جاری است «انرژی از بین نمیرود و به وجود نمیآید.و تنها از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشود» اعتراض مردم نیز فرو نمی نشیند بلکه از شکلی به شکل دیگر تبدیل می شود، اگر این اعتراض ها شنیده شود و روند انتقال قدرت دمکراتیک و آزاد باشد، در رای مردم خود را نشان داده و صندوق های رای فصل الخطاب می شوند و اگر آزادی انتخاب مردم در ذهن و فعل زمامداران بی معنی باشد و صندوق ها در دربار و سفارت خانه های خارجی پر و خالی شوند این اعتراض چون اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه شمسی حالت خشن به خود گرفته و عده ای دست به اسلحه می برند و گروهی دیگر نیز به خیابان ها ریخته و آن چنان و آن قدر فریاد می زنند و از کشته شدن نمی هراسند که دودمانی را بر باد می دهند و طرحی نو می اندازند.