اگر بخواهید ساختار تمدنی یک امت را در هم بکوبید، سه راه وجود دارد: ◂ ساختار خانواده را در هم بکوبید. ◂ ساختار آموزشی را نابود کنید. ◂ ساختار الگوپذیری را دگرگون سازید. • برای نابودی ساختار خانواده: می‌بایست نقش «مادر» را حذف کرد و او را از توصیف‌ «زن خانه‌دار» شرمنده نمود. • برای نابودی ساختار آموزشی، می‌بایست از اهمیت جایگاه معلم در جامعه کاست، طوری که دانش‌آموزان‌ وی را تحقیر کنند. • و برای ایجاد دگرگونی در ساختار الگوپذیری، می‌بایست الگوهای راستین را از وجود ساقط نمود؛ علماء را هدف قرار داد و با ایجاد شبهه جایگاه‌شان را متزلزل کرد، طوری که نه کسی به آن‌ها گوش دهد و نه کسی از آن‌ها پیروی نماید. که اگر مادر آگاه نباشد، معلم مخلص نماند و الگوهای راستین از وجود ساقط شوند، چه کسی و با چه معیاری می‌تواند یک نسل را به شایستگی تربیت کند؟