جمهوری اسلامی؛ یه جورایی مثل رفاقت با خدا!
میدونی رفیق، بعضیها گیر دادن که جمهوری اسلامی یه جور تناقضه. میگن جمهوری یعنی نظر مردم، ولی اسلامی یعنی نظر خدا. انگار این دو تا با هم قاطی نمیشن!
اما یه لحظه صبر کن. بذار یه مثال ساده بزنم. فرض کن تو و چند تا از رفیقات میخواین برین مسافرت. خب طبیعتاً هر کدومتون یه نظری دارین. یکی میخواد بره شمال، یکی میخواد بره جنوب، یکی میخواد بره کوه، و... .
حالا اگه یهو یکی از رفیقات بگه "من میدونم کجا بهتره، فقط باید حرف من رو گوش بدین"، بقیه چی میگن؟ معلومه که ناراحت میشن و میگن "چرا نظر ما رو نمیپرسی؟"
از طرف دیگه، اگه فقط به حرف رفیقات گوش بدی و هیچ برنامهریزی نکنی، ممکنه به مشکل بر بخورین. مثلاً ممکنه برین یه جایی که اصلاً امکانات رفاهی نداره، یا ممکنه تو مسیر گم بشین.
جمهوری اسلامی هم دقیقاً مثل همون مسافرته. اسلام یه سری اصول و قواعد داره که مثل یه نقشهی راه میمونه. این اصول برای سعادت و خوشبختی ما هستن، مثل نماز خوندن، روزه گرفتن، و حجاب گذاشتن.
از طرف دیگه، مردم هم حق دارن تو اداره جامعه نظر بدن و مشارکت داشته باشن. برای همین تو جمهوری اسلامی، قوانین و مقررات بر اساس اسلام وضع میشن، ولی مردم هم تو انتخاب رئیس جمهور، نمایندهها، و بقیه مسئولین نقش دارن.
پس جمهوری اسلامی نه تنها تناقض نیست، بلکه یه جورایی مثل رفاقت با خدا میمونه. تو این رفاقت، هم به دستورات خدا عمل میکنیم و هم به عنوان یه انسان آزاد زندگی میکنیم.
✍ سعید سپاهی
@shobhe73