امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل کرده است که ؛ سه گروه هستند که در روز قیامت، شفاعت می کنند و خدا هم شفاعت آنان را می پذیرد؛ پیامبران، عالمان و شهیدان. هنوز چهرهء نورانی‌اش را از یاد نبرده‌ام، چهل و اندی سال از آن دوران گذشته است، اما خاطراتش در صفحهء ذهن و وجودم حک شده و تازه است. شهید بزرگوار حسین صیدی را می گویم. جوانی ساده پوش، متواضع، خوش برخورد و چشم پاک بود. همیشه در برخوردها لبخند می زد. در اولین دیدار، جذب خلق و خوی نیکوی او شدم. دانشجوی سال اول بودیم که اتفاقی باهم آشنا شدیم. دوستی ما با یک سلام علیک و سپس احوالپرسی شروع شد. - اهل کجایی؟ -چه رشته‌ای می خوانی؟ - شب‌ها کجا می خوابی؟ و چند سوال دیگر ... عضو انجمن اسلامی دانشکده بود و مرا هم به عضویت در انجمن اسلامی دعوت کرد. معلوم بود در خانواده‌ای مذهبی و ریشه‌دار بزرگ شده است. ظهرها در نمازخانه‌ی دانشکده اذان می گفت. مکبر هم بود. صوت خوش و گیرایی داشت و قران را با لحن خوش می خواند. ارادت خاصی نسبت به رهبر کبیر انقلاب و سران انقلاب داشت. خالصا و مخلصا انقلابی بود. جوانی شایسته، مومن، حزب اللهی، ولایی، باوقار؛ و چهره‌اش نشان می داد که اهل تهجد و شب زنده‌داری باشد. (سیماهم فی وجوههم من اثرالسجود: علامت آنان (یاران پیامبر) بر اثرسجود در چهره هایشان است. سوره فتح / ۲۹ در اوایل سال ۱۳۵۹ در شکل گیری و وقوع انقلاب فرهنگی بسیار تلاش می کرد، چون از وضع موجود دانشگاه رضایت نداشت و معتقد بود که باید تحول و انقلاب اساسی در دانشگاهها به وجود آید. از دانشحویان فعال محسوب می شد. پس از تعطیلی دانشگاهها - در زمان وقوع انقلاب فرهنگی - جذب نهاد های انقلابی شد و با شروع جنگ تحمیلی راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید. مدتی بود که از او بی خبر بودم تا اینکه خبر شهادت ایشان را از دوستان شنیدم. بله، دوست عزیزما - شهید حسین صیدی- به مقام شفاعت و به فیض شهادت نایل شده بود. او یک اسوه بود و رفتار و گفتارش الگویی برای جوانان مومن و انقلابی، شهادت، برازنده او بود. او به آرزویش رسید و نزد پروردگارش متنعم شد. این خلعت زیبا بر او مبارک باد! ان شاءالله در قیامت شفیع ما باشد! یاد و خاطره‌اش گرامی و راهش پر رهرو! حسن جمالی - از دوستان دوران دانشگاهی شهید حسین صیدی