🌻 ادامه خاطرات رزمنده دفاع مقدس شهرستان مبارکه قدرت اله مؤمنی از عملیات والفجر چهار: همین طور که به راه خود در کف دره ادامه می دادیم خرگوشی توجه مان را به خودش جلب کرد، من هم برحسب شیطنت با کلاشینکف، به سمتش شلیک کردم، سه بار این اتفاق افتاد، وهر سه بار هم تیرم به خطا رفت،بطوریکه شهید ملکی گفت دست از سر این زبان بسته بردار و رهایش کن گناه داره ، بعد از شلیک سوم به یک باره با انفجار خیلی مهیب و بزرگی روبرو شدیم، موضوع از این قرار بود که در همان مسیر که ما تردد می کردیم میدان بزرگ مین گزاری شده ای بود با رفتن خرگوش مورد نظر باعت شد کل میدان مین به هوا برود. شاید هم آن خرگوش مامور بود که ما زنده بمانیم، بعد مدتی به هر زحمتی بود مقر گروهان جانبازان راه الله را که فرماندهی آن بعهده چریک پیر جبهه‌ها حاج علی محمد ضیایی بود و در کنار تپه ای کوچک واقع شده بود را پیدا کنیم خیلی خوشحال شدیم وبعد سلام واحوال پرسی از تعداد شهدا وزخمی های دیگریگانها سؤال‌ کردند. به ایشان گفتیم شایعه شده بود شما شهید شده اید با لبخند وخیلی محکم گفت: به کوری چشم دشمنان زنده ام. بار قاطر ها را زمین گذاشتیم وداخل یکی از سنگر ها رفتیم که کمی استراحت کنیم چند دقیقه ای نگذشته بود که گلوله باران مقر گروهانمان شروع وانفجار بزرگی رخ داد،به سرعت از سنگر خارج شدیم. با صحنه هایی روبرو شدم که محال است تا آخر عمر از یادم برود، شهيدان رضا اکبری.حسین رحیمی ومحمد رضا مردانی از شهر زیبا شهر وشهید محمد دانشمند از شهر دیزیچه در همان لحظات اول به شهادت رسیدند، حاجی خیلی از این واقعه ناراحت شدندو نیروها را از آن محل به جایی دیگر انتقال دادندسه روز دیگر هم در موقیعت بودیم، که گردانی دیگر جای گزین گردان ما شد وما به عقب جبهه برگشتیم توضیح اینکه ما جزء گردان رسالت به فرماندهی شهید محمد علی باغبانی از زرین شهر بودیم که با پایان ماموریت به مرخصي رفتیم شادی ارواح مطهر شهدا وامام شهدا صلوات. @shohadamobareke🌷 کانال شهدای شهرستان مبارکه👆 # کنگره ملی سرداران و 600 شهید شهرستان # ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه # بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه