خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان قسمت ۱۵۴ موضوع : زخمی شدن من همراه با اسارت🌸 آقایی که شما باشید ..وقتی به اون سرباز عراقی با اشاره دستم گفتم این برگه چیز مهمی نیست اونم خدا زد توی سرش و خر شد برگه کالک عملیات رو داد دست خودم 🥴 منم فوری مچاله اش کردم توی دستم و دستمو مچ کردم... و زیر چشمی نگاه میکردم به فرمانده شون حالا از آنجایی که خدا با من بود اون فرمانده گیجشون اصلا هواسش به من نبود ..یه بیسیم دستی داشت که در حال خبر دادن به مافوقش بود که ما یک نفر اسیر گرفتیم 🥴 یه موقع فرمانده شان به من گفت یالا گُم ( یالا بلندشو ) با اشاره دستم بهش گفتم نمیتونم پاهام مجروحه..یه موقع دیدم به یکی از سربازها که درشت هیکل بود گفت اینو بلندش کن تا ببریمش 🙃 اون سرباز عراقی هم نامردی نکرد خییییلی راحت منو از زمین بلندکرد و گذاشت سر کولش (شانه اش ) جوری که سرم روی سینه اش بود و پاهام روی کمرش آویزان😂 شروع کردند از توی میدان مین حرکت کردن ..البته خودشون میدونستند کجا مین هست راحت میرفتند ..منم هنوز اون برگه کاغذ توی دستم بود دنبال فرصت بودم یه جوری مخفی اش کنم ..یه نگاهی 🧐به عراقیها کردم دیدم هواسشون به همه جا هست الا من..برگه انداختم لای علف خشگه های هرزه کنار میدان مین و یه نفس راحتی کشیدم 🥱 یه موقع همین جور که آویزان دوش عراقیه بودم دیدم پهلوی سمت راستم که آثار جراحت از کربلای ۵ رو داشت عجیب درد گرفت..شروع کردم به داد و فریاد کردن که آخ ..آخ..و بادستم میزدم به عراقیه که پهلوم درد گرفت منو بزار زمین 😧 فرمانده شان گفت بزاریدش زمین ..به یکی از سرباز ها گفت برو یه پتو بیار..اون سرباز رفت و چند دقیقه بعدش با یه پتوی سبز رنگ و خط راه راه سفید رنگ برگشت..پتو رو پهن کردند... زیر کتف و پاهای منو دو نفرشون گرفتند و منو گذاشتند روی پتو🙃 حالا دو نفرشون دو سر پتو رو گرفتند و شروع کردند به حرکت کردن ..یادمه هرجا که سیم تله مین بود پتو رو یواش و با احتیاط از روی تله مین عبور می‌دادند..یه موقع پیش خودم گفتم یااااااحضرت عباس دیشب پاهام رفت روی مین الان اگه اینها بی احتیاطی کنند از زیر ( باسن ) میرم رو مین 😂 خلاصه کلام منو با احتیاط آوردند تا اون محل درگیری و جایی که بچه ها رفته بودند روی مین ..تا اینجای کار من هنوز دقیق نمی‌دونستم چه اتفاق خاصی افتاده..یه موقع دیدم کسانی که رفتند روی مین و بر اثر تیراندازی های دیشب شهید شده اند ۳ نفر هستند😔 ادامه دارد... شهدای شهرستان مبارکه