⭐️یادی از سردار شهید عبدالعلی ناظم پور⭐️ 🌹به علی پیشنهاد ازدواج کردیم. گفت: هرجا که می خواهید بروید، اول شرط بگذارید که پسر من رزمنده است، ممکن است پسرمان مجروح، اسیر یا شهید شود. اگر این شرایط را قبول می کنند کار های بعدی را بکنید. گفتم : خدایا خودت کار ها را درست کن! شب پدرش در خواب دید سه بانوی محترم در پذیرایی خانه ما ایستاده اند، از آنها می پرسند شما که هستید اینجا چه می کنید؟ می گویند ما خدیجه، مریم و ساره هستیم و آمده ایم برای عقد عبدالعلی! بعد ما را تا کوچه ای راهنمایی کردند و به درب خانه ای اشاره کردند و رفتند. صبح که رفتیم دنبال همان آدرس. رفتیم دختری را که در آن خانه بود خواستگاری کردیم، شرایط عبدالعلی را گفتیم و خانواده دختر هم قبول کردند. 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید