«محمدرضا مومنی میانده» فرزند چهارم جانباز شهید «حاج احمد مومنیمیانده» میگوید: «پدرم متولد 26 دیماه 1327 در تهران بود. او در خانواده ای مذهبی به دنیا آمده بود که ارادت بسیار به امام حسین (ع) داشتند به طوری که مادربزرگشان با امکانات آن زمان چندین بار به عشق امام حسین (ع) و زیارت قبر شش گوشه او رنج سفرکربلا را متحمل شده است.
مومنی در خصوص پیشینه خانوادگی پدر شهیدش ا اضافه می کند: «البته پدر به لحاظ اقتصادی در خانوادهای متولد می شوند که ازتمکن مالی خوبی بهرهمند بوده اند و آن زمان هم کسانی می توانستند به سفرهای زیارتی بروند که وضعیت اقتصادی یاریشان می کرد. جد مادری پدر، پزشک بود و جدمادری اش نیز تحصیلات عالیه داشت و همچنین پدرشان از کشاورزان و ملاکان بزرگ
#ملایر بود.
فوت پدر و مادرش از پدر خیلی زود «مرد خانواده» می سازد و مسئولیتدار خانواده می شود. او سال 1349، با مادرم «صغری چپردار» ازدواج میکند و صاحب دو دختر و چهار پسر می شوند.
وی از اعزام پدر به جبهه و جانبازی اش نیز می گوید: «پدرم در تهران زندگی می کرد و کارمند شرکت اتوبوسرانی بود که جنگ شروع شد. چند ماهی از جنگ نگذشته بود که در سال 1360 به صورت داوطلبانه به جبهه اعزام شد. ماه ها در مناطق جنگی به عنوان راننده تانکرهای آب، آمبولانس و اتوبوس خدمت می کند تا اینکه در «عملیات فتح المبین» به درجه جانبازی رسید.
این فرزند شهید جانباز در خصوص نحوه جانبازی پدرش چنین روایت می کند: «آنگونه که خودش تعریف می کرد اولین مجروحیتش هنگامی بود که در حال آبگیری تانکر ۱۲۰۰۰لیتری آب برای انتقال به خط مقدم بود. وقتی به بالای تانکر میرود گلوله خمپاره در زیر تانکر منفجر می شود. آنقدر انفجار شدید بوده که ابتدا پدر را کنار شهدا می گذارند و بعد با مشخص شدن علائم حیاتی به بیمارستان انتقال داده می شود. او مانند ابوالفضل العباس (ع) برای آوردن آب می رود و مجروح می شود و در واقع از «علمداران فتح المبین» است.»
وی همچنین از شکیبایی پدر در روزهای جانبازی میگوید: «بهعلت جراحات زیاد که از ناحیه سر، کتف چپ، قفسه سینه، شکم، دست و پا بوده دوران بستری بودن در بیمارستان نزدیک به ۲ ماه طول میکشد.
بیشترین آسیب از ناحیه سر بوده که ترکش داخل سر نفوذ کرده و به مغز آسیب رسانده بود که نوع جانبازی پدر ضایعه مغزی اعلام شد. پدرم بعد از سالها جانبازی امسال سیام اردیبهشت بعد از صبوریها به همرزمان شهیدش پیوست. پدرم در دوران جانبازی در صبر و شکیبایی مثال زدنی بود.
وارث کربلا و ارزش هایش
مومنی میانده پدرش را حافظ ارزش ها و وارث همیشگی کربلا می داند و بیان می کند: «پدرم از وارثان و عزاداران همیشگی کربلا بود. یکی از چیزهایی که به آن تاکید می کرد برگزاری مراسمات و هیات در منزل ما به صورت هفتگی بود و همچنین در ایام صفرو محرم طبخ غذا داشته باشیم. خودش هم در زمان حیاتش ترتیبی می داد تانکرهای بزرگ شربت وحلوا و طبخ و پخش غذا صورت بگیرد. تاکید و وصیتشان هم بر پایداری این رسم بنا در محرم و صفر بوده است. سال گذشته که پدر را نداشتیم ده روز پشت سر هم اطعام دادیم.ان شالله که بتوانیم از این به بعد هم این کار را انجام بدهیم.
این فرزند شهید پدرش را فردی مردمدار معرفی می کند و می گوید: «پدرم خیلی مهربان بود؛ قلب رئوف داشت. کسی بود که با شنیدن نام امام حسین (ع) گریه می کرد. خیلی قدردان بود و اگر کسی برای او کاری انجام می داد بسیار متواضع بود و جبران می کرد. احترام زیادی برای پدر و مادر قائل بود و پیش دیگران از پدر و مادرشان بسیار یاد می کرد اما بزرگترین ویژگی اش احترام به مردم و مردمداری بود.»
تکریم ایثارگران باید دلی باشد
وی در پاسخ به اینکه از مردم چه توقعی دارید، بیان می کند: «ما تربیت شده پدری هستیم که مخلص مردم بود و در توانش سعی می کرد کار هر کسی را انجام دهد. مردم شریف و نجیب ما همراه قدردان قهرمانان و بازماندگان جنگ بوده اند و به خانواده ایثارگران احترام گذارده اند.
احترام به ایثارگر و خانواده ایثارگر باید دلی باشد از دل برآید تا بر دل نشیند. به نظربنده، کسی که چفیه دورگردنش می اندازد یا به مناسبتی زیر بنر جانبازی می ایستد و عکس می گیرد باید قلبا به این موضوع اعتقاد داشته باشد. دیدم من که اینگونه بودند که برای برای جاه و مقام و پست و ارتقا می آمدند. بارها پیش می آمد پیش می آمد که در دوره انتخاباتی می گفتند که آقای فلانی می خواهد به منزل شما بیاید منزل شما که پدر می گفتند کسی که در خط رهبری و ولایت باشد نیاز به آمدن پیش شما نیست ما برای او تبلیغ و کار می کنیم. ولی اگر اینجوری نباشند نیاز به آمدن ندارد و ما از این ملاقات ها و رفتارها نداریم. تکریم جانباز و ایثارگر باید اعتقاد قلبی ما باشد بارها حضرت آقا گفتند باید اعتقاد قلبی ما باشد و با نیت پاک باشد.
@shohadayemalayer
گفتوگو از نجمه اباذری