درون آینه‌ی روبرو چه می‌بینی؟ تو ترجمان جهانی بگو چه می‌بینی؟   تویی برابر تو ، چشم در برابر چشم در آن دو چشم پر از گفت‌وگو چه می‌بینی؟   تو هم شراب خودی، هم شرابخواره‌ی خود سوای خون دلت، در سبو چه می‌بینی؟   به چشم واسطه در خویشتن که گم شده‌ای میان همهمه و های‌و‌هو چه می‌بینی؟   به دار سوخته این نیم‌سوز عشق و امید که سوخت در شرر آرزو چه می‌بینی؟   در آن گلوله‌ی آتش‌گرفته‌ای که دل است و باد می‌بردش سو به سو، چه می‌بینی؟ @shokoohsher 🌱