eitaa logo
✨شکوهِ شعر✨
223 دنبال‌کننده
441 عکس
52 ویدیو
3 فایل
اینجا شعر را زندگی می‌کنیم🪴 @shokoohsher✨ . ارتباط با ما @poem14 برایم ناشناس بنویس:👇 https://harfeto.timefriend.net/17359128070831
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر به ساحل امنی رِسَم در این شب هُول* همان کنار تو، آری! همان کناره‌ی توست... @shokoohsher🪴 *هول: وحشت،هراس،ترس
خزان به لطف چشم تو؛ چشم و چراغ تقویم است... @shokoohsher🍁 ۱ مهر
پای در ره که نهادید افقِ تاری بود شب در اندیشه‌ی تثبیت سیه‌کاری بود باده‌ی خاص کشیدید و به میخانه‌ی عشق مستی سرخ شما غایت هشیاری بود خواب خوش باد شما را که در آن هنگامه خواب خونین شما آیت بیداری بود خم نشد قامت رعنای شما بر اثرش بختک زلزله هرچند که آواری بود شرممان باد که تا ساعت آن واقعه نیز چشم‌مان دوخته بر ساعت دیواری بود جایتان سبز که با خون خود امضا کردید پای آن نامه که منشور وفاداری بود قصه‌ای بیش نبود آنچه سرودید از عشق لیک هر یک به زبانی که نه تکراری بود ای شمایان که خروشانِ کفن‌پوشانید! ای که بر فرق ستم تیغ شما کاری بود! در رگ ما که خموشان سیه‌پوشانیم کاشکی قطره‌ای از خون شما جاری بود @shokoohsher ☘️
با بوسه‌ای در آتش خود سوختی مرا انگار آفتاب درون دهان توست...:) @shokoohsher🪴
تو خوبِ مطلقی من خوب‌ها را با تو می‌سنجم... @shokoohsher ☘️
✨شکوهِ شعر✨
تو خوبِ مطلقی من خوب‌ها را با تو می‌سنجم... @shokoohsher✨ #حسین_منزوی ☘️
اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت دل من نیز با تو بعد از آن پاییز طولانی دوباره چون گذشته نوبهاری تازه خواهد یافت درخت یادگاری باز هم بالنده خواهد شد که عشق از کُندهٔ ما یادگاری تازه خواهد یافت دهانت جوجه‌هایش را پریدن گر بیاموزد کلام از لهجهٔ تو اعتباری تازه خواهد یافت بدین سان که من و تو از تفاهم عشق می‌سازیم از این پس عشق‌ورزی هم، قراری تازه خواهد یافت من و تو عشق را گسترده‌تر خواهیم کرد، آری که نوع عاشقان از ما تباری تازه خواهد یافت تو خوب مطلقی، من خوب‌ها را با تو می‌سنجم بدین سان بعد از این خوبی، عیاری تازه خواهد یافت جهانِ پیر؛ این دلگیر هم، با تو، کنار تو به چشم خسته‌ام، نقش و نگاری تازه خواهد یافت @shokoohsher☘️
بگذار دستت راز دستم را بداند... @shokoohsher 🪴
✨شکوهِ شعر✨
بگذار دستت راز دستم را بداند... @shokoohsher✨ #حسین_منزوی 🪴
دریای شورانگیز چشمانت چه زیباست آنجا که باید دل به دریا زد همینجاست در من طلول آبیِ آن چشم روشن یاد آور صبح خیال انگیز دریاست گل کرده باغی از ستاره در نگاهت آنک چراغی که در چشم تو برپاست بیهوده می کوشی که راز عاشقی را از من بپوشانی که در چشم تو پیداست ما هر دُوان خاموش خاموشیم ، امّا چشمان ما را در خموشی گفت و گوهاست دیروزمان را با غروری پوچ کشتیم امروز هم زان سان، ولی آینده ما راست دور از نوازش های دست مهربانت دستان من در انزوای خویش تنهاست بگذار دستت راز دستم را بداند بی هیچ پروایی، که دستِ عشق با ماست @shokoohsher 🪴
درون آینه‌ی روبرو چه می‌بینی؟ تو ترجمان جهانی بگو چه می‌بینی؟   تویی برابر تو ، چشم در برابر چشم در آن دو چشم پر از گفت‌وگو چه می‌بینی؟   تو هم شراب خودی، هم شرابخواره‌ی خود سوای خون دلت، در سبو چه می‌بینی؟   به چشم واسطه در خویشتن که گم شده‌ای میان همهمه و های‌و‌هو چه می‌بینی؟   به دار سوخته این نیم‌سوز عشق و امید که سوخت در شرر آرزو چه می‌بینی؟   در آن گلوله‌ی آتش‌گرفته‌ای که دل است و باد می‌بردش سو به سو، چه می‌بینی؟ @shokoohsher 🌱
ای راز سر به مهر ملاحت ! رمز شگفت اشراق! ای دوست! آیا کجاوه تو از کدام دروازه می آید تا من تمام شب را رو سوی آن نماز بگذارم کی ؟ در کدام لحظه‌ی نایاب؟ تا من دریچه‌های چشمم را در انتظار، باز بگذارم.. وقتی تو باز می‌گردی کوچکترین ستاره چشمم خورشید است... @shokoohsher 🌱
از آن‌سوی فلق آمد زنِ ستاره‌به‌دست کنارِ من ــ منِ تاریکِ بی‌ستاره ــ نشست چه‌گونه شاکرِ آن چشمِ مهربان باشم اگر نباشم از این پس همه ستاره‌پرست؟ چه جای غبن که هر سنگی از تو شد خورشید وگر به سنگِ تو پیشانیِ ستاره شکست گشاده باد هماره دری که پیش از تو گشود هر سحر آن را و هر غروبش بست ز آسمان و زمینم امید و بیمی نیست که با تو گم شده اندیشه‌‌ی بلندم و پست نگاه کن که شوم فصل‌فصلِ وصلِ تو را از آن دو حبه‌ی انگورِ رنگ‌رنگِ تو مست جهان دوپاره شد، از نیک و بد به شاخصِ تو وگر خلاصه کنم جز تو هرچه هست بد است @shokoohsher 🌱
سیاه و سرد و پذیرنده، آسمان توام بلند و روشن و بخشنده، آفتاب منی... @shokoohsher🌱