به ساعت نگاه کردم، حمید برخلاف روزهای قبل خیلی با حوصله صبحانه می‌خورد... گفتم:«همه‌اش چند دقیقه وقت داریا الآن سرویس‌تون میره حمید! حواست کجاست؟» گفت:«حواسم هست خانوم. امروز به خاطر این چادری که دادی ببرم به همکارم برسونم تا به خانمش بده با سرویس سپاه نمیرم. به اندازه سنگینی همین چادر هم نباید کار شخصی با وسیله و اموال سپاه انجام بدیم!» "برشے‌ازکٺاب‌یادٺ‌‌باشد" "خاطراٺ‌شهیدحمیدسیاهکالے‌‌مرادے‌" 🕊| @siahkali1368