#⃣
#متن_کامل_روضه
#⃣
#حضرت_زهرا
#⃣
#فاطمیه
اي گل خزانم آتش زدي به جانم
اي پرستوي من رفتي زآشيانم
مانده کنج سینه غم های بی حسابم
بی تو در مدینه سلام ِ بی جوابم
در غمت خمیدم،امیدم ،رفیق خفته زیر گل
ای فرشته رویم،چه گویم ،چه کرده هجرانت به دل
مرتضی و دوری،صبوری،ندارم و بریده ام
یاد روی ماهت بریزد ستاره از از دو دیده ام
یاس نیلوفری ،کی مرا می بری
وای از این غم جدایی
بعد تو به عالم من دل خوشی ندارم
بی تو با که گویم غم های بی شمارم
من که در مدینه غریب و بي شناسم
سر برآر و بشنو زهرا تو التماسم
ای فدای چشمت ،نگاهت،به درد من بوده طبیب
با دل شکسته،بخوانم،شب تا سحر عمن یجیب
ای صفای خانه،شبانه،بار سفر را بسته ای
با قد خمیده،شهیده،مگو که از من خسته ای
یاس نیلوفری،کی مرا می بری
وای از این غم جدایی
درکنار قبرت،ببین در اعتکافم
کعبه هستی و من،دور تو در طوافم
از غمت برآید،زسینه آه سردم
بی تو من که دیگر،علی ِ کوچه گردم
کی رود زیادم،غم تو،ای مانده بين کوچه ها
کس خبر ندارد،زداغت،با من چه ها کردی چه ها
کی رود زیادم،که دشمن،هست تورا گرفته بود
کی رود زیادم،که زینب دست تو را گرفته بود
یاس نیلوفری،کی مرا می بری
وای از این غم جدایی
*هي گفت،هي گفت،هي گريه كرد،هي گريه كرد،غم فاطمه سنگين ِ،حتي برا علي،اين كه ميگم: حتي برا علي،به خاطر اين ِكه اينها مظهر صبر خدا هستند،اين مظهر صبر خدا،كنار قبر گفت:فاطمه صبرم تموم شد، شروع كرد نماز صبر خوندن،اميرالمؤمنين نماز صبر خوند كنار قبر حضرت زهرا،گريه،گريه،بي هوش شد رو خاك فاطمه افتاد، در عالم رويا اومد به خواب اميرالمؤمنين ،علي جان: چرا نشسته اي،بلند شو برو خونه،فاطمه جان به روز لحظه شماري كنم كه شب برسد بيام كنار قبر تو،حالا كه اينجا هستم ميگي برو، فاطمه وفاي تو اين بود؟ فرمود:علي جان همه ي وجود من تويي، منم دلم برات تنگ شده،منم دلم مي خواد كنار قبرم بنشيني،باهام حرف بزني،دلم برا صدات تنگ ِ، دلم برا چشمات تنگ ِ، گريه نكن عزيز دلم، اما چه كنم حسينم بيدار شده، زينبم و بيچاره كرده،هي بهانه ي مادر مي گيره،پاشو برو خونه حسينم داره گريه ميكنه، سراسيمه خودش رو رسوند، در ِ خونه رو كه باز كرد،ديد زينب نشسته كنار حسين با يك ظرف آب، عزيز دلم آب مي خواي آب نوش جان كن، كاري داري من مادرتم؟ صدا زد:زينب جان، من مادرمو مي خوام. نميشه غذا بي نمك باشه،روز جمعه است روز زيارتي ابي عبدالله ست،زهرا جان چه طور شد پسرت سالم،اسارت نكشيده،كتك نخورده ، بهانه ي مادر گرفت،علي رو فرستادي سراغش،مگه نوه كوچلوت گوشه ي خرابه چش بود كه هرچي گفت: بابا،سر بريده رو براش فرستادي گوشه ي خرابه.حسين.....*
👈
صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram