✳ هنرِ فهم – 2 در یادداشت قبلی نکات مهمی اشاره شد. در ادامه چند نکته دیگر عرض می شود: 1. در کتب لغت گفته اند: یکی از معانی صمد، درون خالی نداشتن، تو خالى نبودن و پر بودن است. به عنوان مثال در کتاب العین آمده: يقال: هو المصمت الذي ليس بأجوف. (العین ج 7 ص 104) و راغب در مفردات می نویسد: گفته شده- صَمَد- چيزى است كه تو خالى نباشد و آنچه تو خالى نباشد دو چيز است: اوّل: چيزى كه مادون انسان باشد، مثل: جمادات؛ دوّم: آنچه از انسان برتر و متعالى‏تر باشد، مثل خداى بارى. (مفردات، ج 2 ص 420). در لسان العرب نیز صمد به معنای مصمت نیز آمده است اما ادامه سخن نویسنده، مبنی بر جایز نبودن این معنا در خداوند، فهم و برداشت خود نویسنده است؛ قيل: هو المُصْمَتُ الذي لا جَوْفَ له، و هذا لا يجوز على الله‏ (لسان العرب، ج‏3، 258). ما از لغوی، معنا و استعمال لغت را می خواهیم، اظهار نظر کلامی و فلسفی کار لغوی نیست. نتیجه اینکه استعمال پر بودن و تو خالی نبودن را لغویین برای صمد ذکر کرده اند. پس ادعای نویسنده محترم، مبنی بر اینکه «صمد» به معنای «مصمت» خلاف لغت است، صحیح نیست. 2. در برخی از روایات، صمد به تو خالی نبودن و خالی نداشتن معنا شده است. به عنوان نمونه: «عن أبي عبد الله عليه السلام قال: «إن الله تبارك و تعالى أحد صمد، ليس له جوف...» (البرهان فى تفسير القران ج 3 ص 363 ) ؛ «و في كتاب التّوحيد قال الباقر عليه السّلام: حدّثني أبي، زين العابدين، عن أبيه، الحسين بن عليّ عليهم السّلام أنّه قال: «الصّمد» الّذي لا جوف له‏». (تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏14، ص: 511) البته روشن است که خالی نداشتن یا خالی نبودن یا پر بودن را نباید مادی و جسمی معنا کرد، همانطور که یدالله را نباید مادی و جسمی معنا کرد. نتیجه اینکه این معنا در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز مطرح شده و ادعای نویسنده محترم در اینجا نیز درست نیست. 3. علامه طباطبایی در المیزان در تفسیر «الله الصمد»، نوشته است: اصل در معناى كلمه "صمد" قصد كردن و يا قصد كردن با اعتماد است...بعضى از مفسرين اين كلمه را به معانى متعددى تفسير كرده‏اند كه برگشت بيشتر آنها به معناى زير است: "سيد و بزرگى كه از هر سو به جانبش قصد مى‏كنند تا حوايجشان را برآورد"... خداى تعالى سيد و بزرگى است كه تمامى موجودات عالم در تمامى حوائجشان او را قصد مى‏كنند... هر چيزى در ذات و صفات و آثارش محتاج به خدا است و در رفع حاجتش او را قصد مى‏ كند... پس خداى تعالى در هر حاجتى كه در عالم وجود تصور شود صمد است، يعنى هيچ چيز قصد هيچ چيز ديگر نمى‏كند مگر آنكه منتهاى مقصدش او است و بر آمدن حاجتش به وسيله او است. (المیزان، ج20ص 388) لازمه این معنا از صمد نیز همان تو خالی نبودن و پر بودن (به معنای صحیح نه مادی و کمّی و...) است. یعنی خداوند همه کمالات را - به نحوی که ذاتش لایق آن است - داراست و نامحدود است و هیچ نقصی ندارد. زیرا اگر محدود باشد یا خالی از کمالی باشد، یا نقص داشته باشد، دیگر نمی تواند صمد باشد. به بیان دیگر، در یادداشت قبلی هم گذشت وجودی که صمد به معنای حقیقی است، منزّه از كاستى‌ها و نقائص خواهد بود؛ و چیزی که منزه از نقص باشد، پر از کمالات بوده، حد ندارد و نامحدود وجودی می‌شود. این مسأله نیز بخلاف ادعای نویسنده، مطابق برهان عقلی است و هیچ مشکلی ندارد. 4. بارها گفته شده برخی، مطالبی نقل می کنند و مطالبی را نادیده می گیرند به همین جهت دچار خطای در فهم می شوند. به عنوان نمونه خوب است نویسنده محترم، این متن علامه طباطبایی را هم ببیند که صمد به معنای تو خالی نداشتن را طبق روایت، به لم یلد و لم یولد تفسیر کرده است. علامه می نویسد: بعضی از مفسرين گفته‏اند: كلمه صمد به معناى هر چيز تو پرى است كه جوفش خالى نباشد، و در نتيجه نه بخورد و نه بنوشد و نه بخوابد و نه بچه بياورد و نه از كسى متولد شود. كه بنا بر اين تفسير، جمله لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ تفسير كلمه صمد خواهد بود؛ (المیزان، ج 20، تفسیر الله الصمد) این سخن علامه مطابق عقل و نقل است و روشن می کند که اشکال نویسنده محترم به حضرت علامه وارد نیست. امثال علامه هیچگاه معنای مادی و کمّی و جسمانی قصد نمی کنند. 5. ما با نقد و انتقاد مخالف نیستیم. نقد موجب پیشرفت علم و نظر می شود. اما نقد و انتقاد شرایط و ضوابطی دارد؛ بایسته ها و شایسته هایی دارد. به عنوان نمونه، یکی از شرایط نقد، فهم صحیح سخن است وگرنه منتقد، ذهنیات و برداشت های نادرست خود را نقد می کند؛ و کسی که نقد را می بیند، اگر اندک اطلاعاتی از موضوع داشته باشد متوجه مسأله می شود. بنده گاهی به مطالب سایت ها و کانال های مخالفان فلسفه و عرفان مراجعه می کنم، می بینم اکثر مطالب چیزی جز سوء برداشت، تقطیع مطالب، تحریف لفظ یا معنا، آشنا نبودن به مبانی، اصول و مسائل نیست. 🔸 💢سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan