°•سرباز قاسم سڵیـ♡ـمانے•°
میگن سالها پیش وقتی با مشت و لگد افتادن به جون در و آتیش زدن میون خونه؛ یه پسر بچه هفت هشت ساله با کلی امید و غیرت مردونه نگران نگاه باباش می کرده.