عبادات برای ادراک عبودیت و یقین به بندگی است. عبادات تمرین بندگی هستند و آدم با این تمرین‌ها، آرام آرام، حقیقت فقر و بندگی خود را می‌یابد، تا به توحید برسد. انسان در ابتدا عبادت را از سر تکلیف و با سختی انجام می‌دهد؛ زیرا عبودیت خود را باور نکرده است. کسی‌که خود را عبد نمی‌داند عبادت برایش سخت و مکروه است. اما تکرار عبادات، از روی توجه و آگاهی، به شهود عبودیت و یقین به آن می‌انجامد. پس از این یقین، انجام عبادات آسان و شیرین است؛ چراکه اقتضای وجودی آدمی است؛ «واعبد ربک حتی یأتیک الیقین» (حجر: ۹۹). برخی جهله صوفیه می‌پندارند که اگر به یقین رسیدند، عبادات برداشته می‌شود. این‌ها توجه ندارند که متعلَّق یقین در آیه شریفه، خودِ عبودیت است. بنابراین تحصیل یقین سبب رفع عبادات نیست، بل‌که سبب تشدید و عشق به عبادت است. نوعی مورچه هست که یک شب در سال، بال در می‌آورد. آن‌گاه می‌پندارد که از عقاب و شاهین برتر و بلندپروازتر شده است. برخی انسان‌ها نیز بر اثر کثرت عبادات ظاهری و غفلت از حقیقت عبادت، دچار غرور می‌شوند و چنین پندارهایی پیدا می‌کنند. (با تصرف و تلخیص) @sooyesama