eitaa logo
به سوی سماء
1هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
547 ویدیو
40 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
امام رضا (ع): لیستِ العبادهُ کثرهَ الصیام و الصلاهِ و إنّما العبادهُ کثره التّفکرِ فی أمرالله. عبادت، بسیاری نماز و روزه نیست. عبادت، فراوانی تفکر در أمر خداوند است. (حرانی، تحف العقول، ص۹۷۲) @sooyesama
عبادات برای ادراک عبودیت و یقین به بندگی است. عبادات تمرین بندگی هستند و آدم با این تمرین‌ها، آرام آرام، حقیقت فقر و بندگی خود را می‌یابد، تا به توحید برسد. انسان در ابتدا عبادت را از سر تکلیف و با سختی انجام می‌دهد؛ زیرا عبودیت خود را باور نکرده است. کسی‌که خود را عبد نمی‌داند عبادت برایش سخت و مکروه است. اما تکرار عبادات، از روی توجه و آگاهی، به شهود عبودیت و یقین به آن می‌انجامد. پس از این یقین، انجام عبادات آسان و شیرین است؛ چراکه اقتضای وجودی آدمی است؛ «واعبد ربک حتی یأتیک الیقین» (حجر: ۹۹). برخی جهله صوفیه می‌پندارند که اگر به یقین رسیدند، عبادات برداشته می‌شود. این‌ها توجه ندارند که متعلَّق یقین در آیه شریفه، خودِ عبودیت است. بنابراین تحصیل یقین سبب رفع عبادات نیست، بل‌که سبب تشدید و عشق به عبادت است. نوعی مورچه هست که یک شب در سال، بال در می‌آورد. آن‌گاه می‌پندارد که از عقاب و شاهین برتر و بلندپروازتر شده است. برخی انسان‌ها نیز بر اثر کثرت عبادات ظاهری و غفلت از حقیقت عبادت، دچار غرور می‌شوند و چنین پندارهایی پیدا می‌کنند. (با تصرف و تلخیص) @sooyesama
خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: «مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَي اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَي اللَّهِ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيما»ً (نساء: ۱۰۰). بیت انسان همان «من موهوم» اوست. همانی‌که خود را در برابر خدا می‌بیند و سرکشی می‌کند. آدم باید از این بیت بیرون رود و راه آن «مرگ» است. مرگ یعنی پذیرش فرامین الهی. اگر فرمان الهی را پذیرفتی، منِ موهوم خود را کشته‌ای و از آن بیرون آمده‌ای. اکنون که مرگ را پذیرفتی اجر و دیه تو چیست؟ دیه تو خود خداوند است. «الله» پاداش توست. از او بهره‌مند شدی و همین پاداش توست. همین‌که امر الهی در تو جاری است و تو را از خودِ موهومت رها کرده است، همین پاداش توست. همین بهشت توست. اینکه حضرت امیر (ع) فرمودند: «اللهم نور ظاهری بطاعتک» یعنی خود طاعت، نور است و آدم را نورانی می‌کند. نور از جای دیگر و زمان دیگری نمی‌آید. خود عبادت نور خداست. (باتصرف و تلخیص) @sooyesama
عبادت باید مقرون به فکر باشد تا حضور و مراقبت بیاورد، و الّا به صِرف نمازگزاردن، این نفس متعالی نمی شود. (شرح اشارات و تنبیهات) @sooyesama
عبادت هدف نهایی در سلوک آدمی است و مایه اماته (فنا) و احیای (بقا) آدمی می‌گردد. هر عبادتی کشف تازه‌ای است که ما بدان توجه نداریم. هیچ کشف و کرامتی، از خود عبادت برتر نیست، تا به‌عنوان پاداش عبادت قرار گیرد. افسوس که نمی‌دانیم چه کیمیای گران‌بهایی در دست داریم و می‌خواهیم آنرا به گوهرهای کم‌ارزش‌تری بفروشیم. سعدی علیه الرحمه چه زیبا فرموده است: گویند تمنایی از دوست بکن سعدی جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی @sooyesama
به سوی سماء
عبادت هدف نهایی در سلوک آدمی است و مایه اماته (فنا) و احیای (بقا) آدمی می‌گردد. هر عبادتی کشف تازه‌ا
خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: "واعبد ربک حتی یاتیک الیقین". برخی چنین تفسیر می‌کنند که عبادت هدف نهایی نیست و مقدمه‌ای برای یقین است. از نگاه ایشان عبادت، وسیله و کالایی است که برای دست‌یابی به علم و معرفت، به‌کار می‌آید. این تفسیر ناقص است؛ زیرا یقین، همواره متعلقی می‌خواهد و متعلق آن در آیه شریفه، خودِ عبادت است. بنابراین معنای آیه چنین می‌شود که خدا را بندگی کن تا به بنده بودنت یقین پیدا کنی. آدمی هر چیزی را که تمرین کند به همان یقین می‌یابد. برای نمونه اگر تمرین خطاطی کند اندک‌اندک همان خطاطی را به‌گونه یقینی و بدون خطا انجام می‌دهد. پس متعلق یقین در هر بخشی، وابسته به تمرینی است که انجام می‌شود. اکنون اگر عبادت را تمرین کند، به عبادت یقین پیدا می‌کند و حقیقتا عبد می‌گردد. اگر آدمی به عبودیت و فقر ذاتی خود یقین پیدا کرد، آن‌گاه به حقیقت "الموت" که همان فنای در توحید است، دست خواهد یافت. و سپس روح الهی در او دمیده می‌شود. این روشی است که از همه روش‌های سلوکی برتر است و زودتر و ژرف‌تر آدمی را به مقصد نهایی خود می‌رساند. ما هنگامی‌که عبادت می‌کنیم باید توجه داشته باشیم که هیچ پاداشی برای عبادت در نظر نگیریم؛ زیرا عبادت مقصد نهایی ماست. از همان هنگام که واردِ عبادت می‌شویم، فرمان الهی در ما دمیده شده است. فرمان که آمد ما را از خویش فانی کرده و حیات الهی به ما خواهد بخشید. عبادت هدف نهایی در سلوک آدمی است و مایه اماته (فنا) و احیای (بقا) آدمی می‌گردد. هر عبادتی کشف تازه‌ای است که ما بدان توجه نداریم. هیچ کشف و کرامتی، از خود عبادت برتر نیست، تا به‌عنوان پاداش عبادت قرار گیرد. افسوس که نمی‌دانیم چه کیمیای گران‌بهایی در دست داریم و می‌خواهیم آنرا به گوهرهای کم‌ارزش‌تری بفروشیم. سعدی علیه الرحمه چه زیبا فرموده است: گویند تمنایی از دوست بکن سعدی جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی @sooyesama
عبادت باید مقرون به فکر باشد تا حضور و مراقبت بیاورد و الّا به صِرف نمازگزاردن، این نفس متعالی نمی‌شود. (شرح اشارات، نمط نهم، ص۱۶) @sooyesama
گاهی این گریه از طرف شیطان می‌شود، سجاده‌ای را پهن می‌کند و نماز شب می‌خواند و حال و هوایی دارد، بعد هم به گریه می‌افتد، اما نمی‌داند شیطان او را به گریه انداخته بود. اگر بعد از آن گریه احساس ذلت کردیم و آگاهی عمیق‌تر به عیب‌هایمان پیدا کردیم و در محضر خدا بیش‌تر شکسته شدیم، طوری‌که امتیازاتمان از چشم ما ریخت و از قبولی عمل نگرانی داشتیم... از این حالت معلوم می‌شود که رحمانی بوده است. اما اگر پشت سر آن عُجب و امتیازی آمد و گناهان فراموش شد، یا این‌که صبح همه را زیر ذره‌بین گرفتم که فلانی فلان کار غلط را انجام داد، خدا را شکر من آن کار را انجام نمی‌دهم، معلوم می‌شود از طرف شیطان است که به‌وسیله این گناه نامرئی و تقریباً غیرقابل‌تشخیص درونی، می‌خواهد مرا بکوبد. کسی‌که گناهان ظاهر را انجام داده است، سرافکنده است و شکسته، اما کسی‌که گناهان ظاهر را نکرده، شیطان او را از طریق عُجب به زمین می‌کوبد. @sooyesama
عبادت باید مقرون به فکر باشد تا حضور و مراقبت بیاورد وگرنه به صِرف نمازگزاردن، این نفس متعالی نمی‌شود. (شرح اشارات و تنبیهات، نمط نهم، ص۱۶۰) @sooyesama