ای دل عزیزم خوب بنگر. نیک بشنو. تو زبان عالمی. دست مهر پروردگار، تو را از عصاره عالم آفرید و در تو چیزی افزوده، پنهان کرد. هرچه در بیرون است، پرتویی در درون تو دارد. و چون تو از آنان برتری، هریک می‌کوشند، از زبان تو سخن گویند. مراقب باش زبان کی هستی! شکم‌پرستان، زبان گیاهان‌ند. شهو‌ت‌جویان، زبان حیوان‌ند. بازی‌گران موذی، زبان شیطان‌ند. کاهنان، زبان جنیان‌ند. راهبان و دانش‌جویان، زبان فرشتگان‌ند و خراباتیان سرمست، زبان کروبیانند. اما دل‌شدگان بی‌خویش، زبان خداوندند. مر ایشان را باش و از ایشان باش. اگر همه آن زبان‌ها بستی، این یکی باز می‌شود. پس ببند و بگشا. بگذار، ملکوت از بندبند وجودت سخن گوید. چو عیسا باش که می‌بخشید زندگی را به‌مرگ. چو ابراهیم که می‌بخشید هرچه بود را به‌پای دوست. چون محمد باش که می‌گفت سخن خدای را بی‌واسطه به بندگان. مباش زبان جن و شیطان. مباش سخنگوی گیاه و حیوان. راه مده این نداها را در خویش. پاسبان حریم دل باش. کعبه باش و قدس، تا خدای گوید تو را که چه باید کرد و چه باید گفت. گوش دل به لب حق سپار. نی باش. نباش و دیگر هیچ... آیا شنیده‌ای که خدای از زبان درختی با موسا سخن کرد. آیا نمی‌اندیشی که درخت چیست؟ درخت، جوانه هستی است در بوستان قلب. نیک بشنوی، هنوز می‌گوید: "من آنم که هستم؛ الله؛ الهی جز من نیست؛ بنده من باش و نماز می‌گزار". @sooyesama