هیچ وقت دنبال خودش لشکر راه نمی انداخت. با دو سه نفر می امد گلزار. آداب زیارت را خوب بلد بود. ارام و سر به زیر قدم بر میداشت. قدم به قدم که میرفت جلو، دل تنگ تر از قبل می شد، دل تنگ شهادت، دل تنگ رفقای شهیدش، دل تنگ جا ماندگان از هم رزم های دلیرش. کنار قبور می ایستاد و راز های مگویش را به یارانش میگفت. جنس نجواهای فرمانده را نشنیده هم میشد فهمید: نجوایی از جنس دلتنگی، جاماندن و دلواپسی. حاجی بین قبر ها راه می رفت، گاهی می نشست و خلوت میکرد. بعد رو میکرد بهمان. میگفت:«قران همراهتون هست؟» اگر بود که سوره حشر را میخواند اگر هم نبود از توی موبایلمان برایش می اوردیم. این عادت حاجی بود. باید سوره حشر را سر قبر شهدا حتما میخواند. راوی: طیاری؛ خادم گلراز شهدای کرمان/ابراهیم شهریاری ‌‎‌‌࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🇵🇸🇮🇷 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴