تولّدِ تجلّیِ تام آزادی... امانوئل کانت، فیلسوف آلمانی، درباره آزادی انسان بحث جالبی را مطرح می‌کند. او می‌گوید هنگامی که ما، همچون حیوانات، فقط به دنبال لذت می‌گردیم و از درد اجتناب می‌کنیم، کارمان واقعا آزادانه نیست؛ بلکه ما طوق بندگی امیال و تمنیات‌مان را به‌گردن داریم. می‌توان به گفته کانت، این حقیقت را هم اضافه کرد که وقتی لذت‌جویی و دردگریزی به رفتار ما جهت می‌دهد، ما بنده کسانی هستیم که توانسته‌اند در جهت منافع خود، به تمنیات و امیال ما جهت دهند. آنکه در اثر مشاهده زرق و برق تبلیغ، دست به انتخاب می‌زند، انتخابش آزادانه نیست. هرچند در ظاهر، وفق میل خود رفتار کرده و به تعبیر کانت بنده میل خود شده، اما در باطن امر، بنده کسی است که به میل او جهت داده است. لذاست که ادعای برخورداری از آزادی برای چنین کسی، ادعایی مضحک است. کانت وقتی می‌خواهد رفتار آزادانه را تعریف کند، می‌گوید یعنی عمل اختیاری؛ و عمل اختیاری یعنی عمل کردن طبق قانونی که من برای خودم وضع می‌کنم. و این، نقطه مقابل دگرمختاری (Heteronomy) است که انسان، به خاطر اهدافی عمل کند که از بیرون برای او تعیین می‌شوند و انسان می‌شود وسیله -نه بانی- برای اهدافی که دنبال می‌کند. اما سوالی که اینجا مطرح می‌شود این است که آیا انسان قادر است بدون اینکه از طبیعت و تربیتش متاثر شود، برای خود قانون وضع کند؟ می‌تواند برای خویش هدف تعیین کند؟ آیا چنین انسانی اساسا قابل تصور است؟ اگر پاسخ این پرسش "خیر" است -که هست- چگونه می‌توان از آزادیِ انسانِ در بندِ طبیعت و تربیت خود، سخن گفت؟! نمی‌توان... پس آزادی کجاست و چگونه قابل تحصیل است؟ اگر منطق صحیح کانت را بپذیریم که انسان آزاد، انسانی است که بتواند فارغ از امیال و تمنیاتش، بدون تاثر از طبیعت و تربیتش، برای خود هدف تعیین کند و قوانینی برای پیمودن مسیر خود وضع کند، در تمام هستی برای انسان یک گزینه بیشتر باقی نمی‌ماند: اینکه تعیین‌کننده آن هدف و وضع‌کننده آن قوانین، موجودی آشناتر از انسان به خودش، آگاه‌تر از انسان به نیازهایش، مشرف‌تر از انسان به جهانی که در آن می‌زید، داناتر از انسان به صلاحش، مهربان‌تر و دلسوزتر از انسان به خودش، و صالح‌تر از انسان برای تعیین سرنوشتش باشد. آری! اگر کانت آزادی انسان را در رهایی از امیالش می‌داند، این آزادی تنها و تنها در سایه اطاعت از قوانین وضع شده توسط خالق انسان حاصل خواهد شد؛ و این همان آزادی است که نه غایت، که ابزار است: "آزادی برای" سعادت است و صرفا در سایه این آزادی است که سعادت ممکن است. اما آیا انسانِ پیوسته در معرض انتخاب، می‌تواند به خالق مراجعه کند و هدفش را و قوانین حرکتش را نو به نو و همین‌جا و هم‌اکنون از او بگیرد و مسیرش را به سمت سعادت طی کند؟ آری... می‌تواند! فلسفه انزال کتب و ارسال رسل همین‌جانست: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَمْرِ مِنْکمْ. میلاد رسول گرامی اسلام و فرزندشان حضرت امام صادق(ع) بر تمام آزادیخواهان جهان مبارک باد. @syjebraily