عباسعلی مومن/۳۱ شهرت : عباس نجار لنز دوربین رو‌ کاسه ریش تراشی گذاشتم! بچه‌های آسایشگاه دو می‌خواستند برای دهه فجر یک تئاتر به نمایش بگذارند.موقعی که برای هواخوری از آسایشگاه خارج می‌شدیم،حسن شیخ نظری؛رضا هوشیار و چند نفر دیگه که‌ اسمشون یادم نمیاد داخل آسایشگاه تمرین می‌کردند.موضوع تئاتر یادم نیست چه بود ولی حسن شیخ نقش بروسلی رو بازی می‌کرد.منم ماکت یک دوربین بزرگ فیلم‌برداری با کارتن آماده کردم. لنز دوربین رو‌ هم کاسه ریش تراشی گذاشته بودم.مثل دوربین واقعی رنگ مشکی و با لباس سرمه‌ای مدل لباس‌های مکانیکی و کلاهی که از کارتن درست شده بود وارد آسایشگاه شدم رضا هوشیار تعجب کرد! باورش شده بود که خبرنگار و فیلم‌بردار وارد شده؛دو نفر بازیگر نقش دعوا بر سر خرید صمون(نان)را می‌زدند که یک مرتبه حسن شیخ؛یا همان بروسلی خشم اژدها از پشت دیوار توالت با نعره بلند به سمت صحنه تئاتر دوید و از روی بچه‌هایی که تماشاگر بودن چنان پشتک بارو زد که دو متر روی هوا بود؛موقع فرود چنان با باسن به زمین خورد فکر کنم صدای شکستن بدن استخوانی حسن تا بیرون از آسایشگاه رفت.ولی خدا را شکر طوری نشد. آن روز بقدری خندیدیم که یادم نمی‌آید از اول اسارت تا موقع بازی تئاتر بچه‌ها خندیده باشند.نگهبان همان ساعت هم سعدی بود. بخاطر اینکه دهنش بسته باشه و بازی تئاتر را بی‌خیال بشه؛قول یک کلبه چوبی چراغ خوابی دادم که برایش بسازم.موقعی که درب آسایشگاه را باز کرد که من با دوربین وارد شوم؛سعدی نگهبان عراقی هم وارد شد ولی چیزی نگفت و درب را بست. 🔹آزاده تکریت ۱۱ @taakrit11pw65