حمیدرضا رضایی| ۱
شهرت: حمید بنا
▪️
واکنش اردوگاه به خبر رحلت «امام»(ره)
غروب نزدیک آمار بعد از ظهر و رفتن به آسایشگاه بود که «شعبان» خبر داد که «امام خمینی» رحلت کرده است! یکسال می شد که شعبان خبر های مهم رادیو ایران را بما می رساند. رادیو ماجرا داشت، عراقیها به شعبان برقکار، «شعبان کهربایی» می گفتند. چند ماه قبل، یکی از نگهبان ها، یک رادیو به شعبان داده بود که تعمیر کند. «شعبان» متوجه شده بود که رادیو سالم است، نگهبان را دنبال نخود سیاه فرستاده و گفته بود: فلان قطعهاش خرابه! اگر از بغداد بخری بیاری برات تعمیر میکنم. وقتی « شعبان» خبر رحلت « امام » را داد منتظر واکنش تلویزیون عراق شدیم که البته فقط یک کانال رو بیشتر نمیگرفت شدیم. تلویزیون عراق که جلوتر خیلی کوتاه یک بار یا دوبار خبر کسالت شدید « امام » را اعلام کرده بود این بار هم با یک خبر کوتاه گفت: « خمینی » فوت نموده است! معلوم شد « شعبان » خبر را درست شنیده است. با قطعی شدن خبر، گویی نفس، یارای بیرون آمدن نداشت، هر کدام گوشهای نشستیم و در خود فرو رفته و آرام آرام گریه می کردیم.
فردای آن روز ما با مرحوم «مهندس اسدالله خالدی» و تنی چند از بزرگان اردوگاه مثل حاج آقا « علیرضا باطنی» و... (الان اسم بچهها یادم نمیآید) صحبت کردیم و کسب تکلیف کردیم که چه باید بکنیم سکوت بر اردوگاه حاکم شده بود.
تصمیم بر این شد که بچهها لباس های پشمی سبز تیره ای که عراقیها قبلا جهت استفاده در زمستان داده بودند را به جهت عزاداری در گرمای تابستان بپوشیم و با این کار اعلام عزا و مصیبت نمائیم حتی قرار شد در هر آسایشگاه مراسم ختم و قرائت قرآن برپا شود.
پوشیدن لباس تیره و سکوت ما عراقیها را نگران مسائل بعدش کرد لذا یک روز بعد از رحلت « امام » فرمانده اردوگاه وارد بند ۳ و ۴ شد و بچهها همه به خط شدند.
فرمانده اردوگاه، «مهندس خالدی» را فراخواند و علت را جویا شد. مهندس هم توضیح داد: چون رهبرمان رحلت کرده و عزادار هستیم به احترام رهبرمان سکوت کرده و لباس تیره پوشیدهایم. فرمانده اردوگاه گفت: شما تابع قوانین کشور عراق و اسیر ما هستید.اگر به این غائله خاتمه ندهید. مسئولیت جان اسرا با شماست و تهدید شدیدی کرد.
من شاهد بودم که تانکها و نفربرها و نیروهای پشت سیم خادار و حتی نگهبانان بالای برجکها را مسلح و دو نفر، دو نفر، کردند.
بعد از مدتی شاید یک روز یا سه روز یادم نیست مرحوم «مهندس خالدی» از بچهها خواستند که لباسهای تیره را در بیاورند و همان لباس زرد همیشگی را بپوشند و به عنوان کمترین نشانه عزا حداقل سکوت خود را حفظ کنیم اما عراقیها که باز هم نگران بودند ریختند و بچهها رو مورد ضرب و شتم قرار دادند که چرا سکوت کردهاید!؟
▪️آزاده تکریت ۱۱
@taakrit11pw65
#رحلت_امام